مساجدی در روستاهایشان کرده بود. البته آنها در هر روستا و خارج از مناطق مسکونی، مسجدی ساختند که هرگز به آن نرفته و یا آن را مرمت نکردند. گاهی این مساجد پناهگاه احشام و حیوانات بارکش آنها میشد. برخی اوقات، غریبهای وارد شهرستان شده، در مسجد اتراق کرده و اذان میگفت. آنها در جواب به او میگفتند: عرعر نکن! علوفهات را برایت میفرستیم! تعداد ایشان بسیار بود».۱
این جهانگرد مشهور در ادامه، داستان شخص ناشناسی را تعریف میکند که به سرزمینهای نصیریها آمده و ادعا کرده که «مهدی» است. این شخص مردمِ ظاهراً ساده را دست انداخت و آنها را با چوبهایی که میگفت هنگام شروع جنگ، شمشیر میشوند، برای فتح سرزمینهای مسلمانان روانه ساخت. حاکمان مناطق مجاور برای پایان دادن به این شورش، متحد شدند. خبر به قاهره رسید و ملک ناصر، اگر نبود به خاطر یادآوری صدر اعظمش در مورد این واقعیت که نصیریها برای زراعت در این زمینها مورد نیاز هستند، تصمیم به نابودی کل جامعه نصیریها میگرفت.۲
احتمالاً طرح نمونهای از عقاید خود ابن تیمیه درباره دین میتواند برای نتیجهگیری این بحث در باب هجمههای وی به گروههای مسلمان غیرسنی مفید باشد. وی در رسالهای کوتاه با عنوان عقیدة أهل السنة و الفرقة الناجیة، ۳ که خطاب آن از طرف احمد ابن تیمیه به هر مسلمان پیرو سنت و جماعت است که این پیام به او میرسد، میگوید: «دین خدا مسیر میانه بین غفلت و تعصب افراطی است. زیرا هرگاه خداوند مردم را به انجام چیزی امر میکند، شیطان از دو طریق با آن مقابله میکند و برایش فرقی ندارد از کدام یک از این دو راه موفق میشود: یا