کاوش در اندیشهها و تفکرات یک عصر، تلاش میکند تا فضای حاکم بر آن زمان و حوادث مربوط به آن را توضیح دهد.
در عین حال به نظر میرسد هیچکدام از این روشها به تنهایی کافی نبوده و برای رسیدن به نتیجه دقیق علمی، به خصوص در وقایع مختلف صدر اسلام، لازم است هر دو روش در کنار هم و کاملکننده یکدیگر باشند. وقایع تاریخی از این دست را باید با تفکرات عقیدتی رایج در آن زمان بررسی کرد تا نتیجه درست حاصل شود.
روش تحقیق و ارجاع وات، تنها تاریخی و بر پایه منابع مخالفان شیعه استوار است. او حتی در بررسی اندیشههای فرقههای مختلف و نحوه شکلگیری آنها نیز بر استفاده از همین روش تأکید کرده و از مطالعه تاریخمحور خود جدا نمیشود. مثلاً وی در بیان عقاید زید، آموزههایی را براساس کتابهای تاریخی و ملل و نحل به او نسبت میدهد که با ابتداییترین عقاید شیعه منافات دارد مثل تأیید خلافت ابوبکر و عمر. کافی بود نویسنده برای درک ناصحیح بودن نسبت این عقاید به کتابهای حدیثی شیعه مراجعه مختصری کند و تأیید و تمجیدهای ائمه شیعه را در رابطه با زید ببیند. ناگفته مشخص است که امکان ندارد ائمه علیهم السلام شخصی را تأیید و از او تعریف کرده باشند و در عین حال او عقایدی اینچنین داشته باشد.
محقق در یک پژوهش تاریخمحور و با استفاده از منابع مخالفان، ناخودآگاه و بدون توجه، تئوریها و دیدگاههای مخالفان را در فرضیههای خود وارد خواهد کرد. لذا یکی از مشکلاتی که تحقیق آنها به نتیجه درستی نمیرسد، تمرکز و اصرار بر تاریخنگری مطلق میباشد که باید از آن دست کشید و به سمت مطالعهای مرکب از تاریخ و اندیشه محوری حرکت کرد.
۱.۲. تمرکز بر متون تاریخی اهل سنت در مطالعات شیعی
ایشان با استفاده از متون کهن تاریخی و ملل و نحل، به کاوش در فرقههای شیعه