جانشینی تاتارها (یعنی مغولان) داد. ایشان با نامهای خاصی برای مسلمانان شناخته شدهاند: گاهی با نام ملاحده، در زمانهای دیگر با نامهای قرامطه، باطنیان یا اسماعیلیان و یا نصیریها شناخته میشدند... برخی از این عناوین بر همه آنها اطلاق شده یا فقط در مورد برخی از فرقههای آنها به کار میرود».۱
ابن تیمیه سپس به برخی از دیدگاههای فلسفی ایشان هجمه برده، به فعالیتهای اخوانالصفا اشاره کرده و میگوید: «به اعتقاد آنها نخستین چیزی که خدا خلق کرد، عقل بود. آنها با این عقیده، در واقع موافق سخنان فلاسفه، یعنی پیروان ارسطو، هستند... آنها همانند نویسندگان رسالههای اخوانالصفا و گروههای مشابه، سخنان پیامبر[صلی الله علیه و اله] را به غلط تفسیر کرده و به اشتباه به کار بستند».۲
این هجمه شدید بر نصیریها، ۳ از ردّیات ابن تیمیه بر آرای ابن مطهرِ امامی دوازدهامامی، جنجالیتر است. زیرا این گروهها که او در اینجا مطرح میکند، دارای عقایدی افراطی هستند که مورد انزجار تمام آحاد امت اسلامی ـ اعم از سنی و شیعه ـ میباشد. علاوه بر این، همکاری این گروهها با بازماندگان جنگجویان صلیبی در سوریه، آنها را به یک طعمه آسان برای خشمِ ابن تیمیه بدل کرد.
ابن بطوطه، جهانگرد مشهور، که تقریباً در همان زمان از آن منطقه گذر میکرده، سخنان روشنتری درباره نصیریها دارد. او میگوید: «اکثر ساکنان این نواحی ساحلی از فرقة نصیریه بوده و معتقدند علی بن ابی طالب[صلی الله علیه و اله] یک الهه است. آنها همچنین تطهیر نکرده و نماز و روزه نیز به جای نمیآورند. مَلک ظاهر (یا همان بایبارس، ح. ۶۵۸-۶۷۶ق/۱۲۶۰-۱۲۷۷م) آنان را مجبور به ساخت