دارند. اگر اهل اسلام (در میان خود) اختلاف داشته باشند، حق، همان چیزی است که مردمان برحق (اهل الحقّ) بر آن اجماع دارند. اینان همان کسانی هستند که بر مبنای مورد تصریح عقل و تأیید سنت، به یکی بودن یا یگانگی [خداوند] (یعنی توحید)، عدالت، نبوت و امامت، اعتقاد دارند. اگر این را میدانید، پس میبایست از این مطلب نیز آگاه باشید که امت در این موضوع اختلاف دارند. برخی گفتند که اصلاً نیازی به امام نیست. گروهی دیگر بر این عقیده بودند که مردم میبایست (از میان خود) امامی را تعیین کنند. و به باور برخی دیگر تعیین امام، بر عهده خداوند است. در اثبات حقانیت کسانی که دیدگاه آخر را برگزیدند و خطا بودن دیگران، به قدر کافی سخن به میان آمده است».۱
بنابراین طوسی با برگزیدن آن گروه از میان مسلمانان که حق با آنهاست، در ادامه مطلب، خصوصاً درباره تعیین امام برحق سخن گفته و از این رو میگوید: «آنها (امت اسلامی) بر سر مسئله تعیین امام اختلاف کردند. به باور آخرین گروه، که تعیین امام را وظیفهای الهی میدانستند، امامان[علیهم السلام]، دوازده فرد خاص از خاندان پیامبر[صلی الله علیه و اله] هستند. دیگر گروهها، هر یک به افراد دیگری به عنوان امام برای گروه خود باور داشتند. با این همه دانستید که حقیقت باید در میان قاطبه مردم باشد. لذا از آنجا که معتقدان به عدم ضرورت تعیین امام بر خطا هستند، حقانیت آراء إثنی عشریان، روشن میگردد».۲
طوسی پس از اینکه موضوع صحیح شیعیان دوازدهامامی در خصوص تعیین امام را به این صورت اثبات کرد، باز هم به طور خلاصه و بسیار موجز به مسئله بحثانگیز دیگری به نام خطاناپذیری (عصمت) امام میپردازد. او میگوید برخی مسلمانان بر این باورند که عصمت، صفتی ضروری برای امام است، در حالی