77
کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر اول

که سایرین منکر این ضرورت هستند. قائلان به این ضرورت، دیدگاه‌های إثنی عشریان و دیگران نیز آرای دیگر را برگزیدند. قبلاً ثابت شد که در آن موضوع (یعنی تعیین ‌‌امام) حق با إثنی عشریان بود، لذا در این‌جا (یعنی در خصوص عصمت ‌‌امام) نیز حق با آن‌هاست. در غیر این صورت، امت بر خطا و اشتباه متفق خواهد بود.۱

طوسی از این طریق آرای شیعیان دوازده‌‌‌امامی در خصوص تعیین ‌‌امام از سوی خداوند و هم‌چنین خطاناپذیری ‌‌امامان، دفاع کرده است. او سپس چند مسئله معدود را مطرح می‌کند که یکی از‌‌‌ آن‌ها اهمیت خاصی دارد، زیرا مستقیماً به عقاید فرقه بزرگ دیگری از اسلامِ شیعی یعنی هفت‌‌‌امامی‌ها (سبعیّون) می‌پردازد. طوسی ادامه می‌‌دهد: «اگر شخصی بگوید هفت‌‌‌امامی‌ها نیز معتقدند که ‌‌امام از سوی خداوند منصوب شده و مرتکب اعمال ناشایست نمی‌شود و لذا‌‌‌ آن‌ها (هفت‌‌‌امامی‌ها) نیز می‌بایست برحق باشند،... من پاسخ می‌دهم... که هفت‌‌‌امامی‌ها به واسطه ادعای قدیم بودن جسم (قدم الأجسام) و دیگر افسانه‌ها، خود را از جامعه اسلامی جدا نمودند. اینان در [مقام] انکارِ فرار ‌‌امام از تکلیف و ارتکاب اعمال ناشایست توسط وی، (صریحاً) نمی‌گویند که ‌‌امام انجام چنین اعمالی را اختیار نمی‌کند، بلکه در عوض می‌‌گویند که تمامی اعمال ‌‌امام از روی اطاعت (از خدا) است، خواه دروغ گفتن، خودکامگی، شرب خمر یا زنا». طوسی چنین جمع‌بندی می‌کند که «چون نظرات‌شان آشکارا اشتباه است، در کنار سایر سخنان به‌‌‌ آن‌ها نپرداختیم».۲

چون ادعا شده گاهی طوسی برخی از آراء و ‌‌‌عقاید اسماعیلی را در سر داشته، توضیح محکومیتِ آرای هفت‌‌‌امامی‌ها [توسط وی] آسان نیست.۳ برخی از آثار

1.. خواجه طوسی، رساله امامت، ص۲۳.

2.. خواجه طوسی، رساله امامت، ص۲۳-۲۴.

3.. اثر مشهور خواجه طوسی، اخلاق ناصری، به درخواست ناصرالدین محتشم، والی قِهستان در زمان حکومت علاء‌الدین محمد در عهد اسماعیلیان نوشته شد. طوسی در مقدمه‌ای آغازین، مشوّق خود را می‌ستاید؛ اما بعداً از تمجید اولیه خود از «آن والیان نامسلمان» دست کشیده «و دستور به حذف مقدمه قبلی می‌دهد». ETHÈ, Cat. of the Persian MSS., I, No. ۲۱۵۵, cols. p. ۱۱۸۱-۲. در مورد طوسی و اسماعیلیان قهستان به عنوان مثال ر.ک: عباس اقبال، تاریخ، ص۵۰۱-۵۰۲.


کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر اول
76

دارند. اگر اهل اسلام (در میان خود) اختلاف داشته باشند، حق، همان چیزی است که مردمان برحق (اهل الحقّ) بر آن اجماع دارند. اینان همان کسانی هستند که بر مبنای مورد تصریح عقل و تأیید سنت، به یکی بودن یا یگانگی [خداوند] (یعنی توحید)، عدالت، نبوت و ‌‌امامت، اعتقاد دارند. اگر این را می‌‌دانید، پس می‌بایست از این مطلب نیز آگاه باشید که امت در این موضوع اختلاف دارند. برخی گفتند که اصلاً نیازی به ‌‌امام نیست. گروهی دیگر بر این عقیده بودند که مردم می‌بایست (از میان خود) ‌‌امامی را تعیین کنند. و به باور برخی دیگر تعیین ‌‌امام، بر عهده خداوند است. در اثبات حقانیت کسانی که دیدگاه آخر را برگزیدند و خطا بودن دیگران، به قدر کافی سخن به میان آمده است».۱

بنابراین طوسی با برگزیدن آن گروه از میان مسلمانان که حق با آن‌هاست، در ادامه مطلب، خصوصاً ‌درباره تعیین ‌‌امام برحق سخن گفته و از این رو می‌گوید: «آنها (امت اسلامی) بر سر مسئله تعیین ‌‌امام اختلاف کردند. به باور آخرین گروه، که تعیین ‌‌امام را وظیفه‌ای الهی می‌دانستند، ‌‌امامان[علیهم السلام]، دوازده فرد خاص از خاندان پیامبر[صلی الله علیه و اله] هستند. دیگر گروه‌ها، هر یک به افراد دیگری به عنوان ‌‌امام برای گروه خود باور داشتند. با این همه دانستید که حقیقت باید در میان قاطبه مردم باشد. لذا از آن‌جا که معتقدان به عدم ضرورت تعیین ‌‌امام بر خطا هستند، حقانیت آراء إثنی عشریان، روشن می‌گردد».۲

طوسی پس از ‌این‌که موضوع صحیح شیعیان دوازده‌‌‌امامی در خصوص تعیین ‌‌امام را به این صورت اثبات کرد، باز هم به طور خلاصه و بسیار موجز به مسئله بحث‌انگیز دیگری به نام خطاناپذیری (عصمت) ‌‌امام می‌پردازد. او می‌گوید برخی مسلمانان بر این باورند که عصمت، صفتی ضروری برای ‌‌امام است، در حالی

1.. خواجه طوسی، رساله امامت، ص۲۳.

2.. همان.

  • نام منبع :
    کلام شیعه در پژوهش‌های غربی - دفتر اول
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2698
صفحه از 230
پرینت  ارسال به