۲.۲. اثرپذیری شیعه در اندیشه انتظار و منجیگرایی
او به گونهای پنهان القا میکند که عقاید مهدویت و انتظار، از یهودیت و مسیحیت و به واسطه طرفداران مختار وارد عقاید شیعه شده و اشاره میکند که این مسئله بسیار مورد اشاره قرار گرفته است: «در نیمه همان قرن از ۶۸۶م تا ۷۳۷م و به خصوص بعد از مرگ محمد بن حنفیه، بسیاری از آنانی که از مختار حمایت کردند یا جانبداری نمودند، به سمت عقاید مهدویت و انتظار رو آوردند. آنها ادعا کردند که محمد بن حنفیه نمرده بلکه در غیبت است و آنها منتظرند که او به عنوان مهدی باز گردد (رجعت). زمانی که او خواهد آمد، درستی در جای نادرستیها قرار میگیرد و عدالت در زمین برقرار میشود. همین دیدگاهها در همین شکل یا به شکلی متفاوت، به صورت گسترده پخش شد و در میان شیعیان جای گرفت و شباهتشان به نظریات یهودی-مسیحی منجی، بارها یادآوری شده است».۱
البته تذکر این نکته لازم است که یک پژوهشگر در حوزه تاریخ تحلیلی، دیدگاههای خود را به صورت تلویحی و نه به صورت صریح بیان میکند. این افراد با کنار هم قرار دادن اطلاعات مورد قبول خود در کنار هم، خواننده را به سمت نتایجی که خود میخواهند، سوق میدهند. به عبارت دیگر در این حوزه نتیجهگیری به عهده خواننده گذاشته میشود، اما چینش مطالب اصولاً به گونهای است که خواننده به همان نتایج دلخواه نویسنده میرسد.
به طور کلی اثبات ریشه داشتن تفکری خاص، مثل مهدویت و انتظار در یک مذهب از دین دیگر، بسیار سخت است و نیاز به دلایل و شواهد فراوان دارد. علاوه بر اینکه به آموزه مهدویت در دین اسلام به طور عام و در مذهب شیعه به طور خاص بسیار کاملتر و دقیقتر پرداخته شده است و اندیشههای مربوط به آن در