قیامی را آغاز کند.
عقاید موعودباورانه خصوصاً با زیرشاخهای از کیسانیّه به نام کربیّه مرتبط است (که ظاهراً از مؤسس آن هیچ اطلاعی در دست نیست). گاهی گفته میشود که دو شاعر، یعنی کثَیِّر و سیّد حِمیَری، به کربیّه تعلق دارند؛ اگرچه آنها بر این عقیده بودند که مکان غیبت ابن حنفیه کوه «رَضویٰ»ست که معادل یک سفر هفتروزه با مدینه فاصله دارد. در شکل دیگری از این باور که متعلق به «حمزة بن عُماره» از مدینه بود طرفدارانی در مدینه و کوفه پیدا کرد، محل اختفا ناشناخته بود. ادعا شده که او گفته است ابن حنفیه خدا و او (حمزة بن عُماره) خودش پیامبر وی بود؛ اما احتمالاً این یک مبالغه دشمنانه در مورد جذبه خدادادی ابن حنفیه بود تا در وهله نخست ادعای شخص او در مورد رهبری کاریزماتیک توجیه شود.۱
نهایتاً میتوان گفت، در حالی که حمزه از لحاظ سیاسی غیرفعال بود، یکی از پیروان کوفی او، بَیان بن سمعان، یک حصیرفروش از قبیله نهد (که تمیمی نیز نامیده شده)، در عربستان جنوبی به اندازهای فعال بود که دستگیر و در سال ۷۳۷م به شیوه سوزاندن، اعدام شد. ظاهراً او گاهی ادعا میکرده که فرستاده ابوهاشم است؛ که گفته شده به عنوان امام، جانشین پدرش ابن حنفیه شد.۲ به نظر میرسد وی در باقی اوقات میکوشیده تا با نوادگان حسین[علیه السلام] رابطه برقرار کند. گفته شده وی زمانی نامهای به محمد باقر[علیه السلام] (د. ۷۳۱م) نوشته و او را برای قبول خودش (یعنی بَیان) به پیامبری دعوت کرد و زمانی نیز مدعی شد که محمد