سلسلهمراتب امامی، به انجام دیدارهایی از جانب علمای امامی و برجسته قم کمک کرده باشند. عبداللّه بن جعفر حمیری قمی، «شیخ القمّیّین»، در حدود سال ۹۰۳ برای ارائه درسگفتارهایی در جمع شیعیان امامی در کوفه به عراق وارد شد. از جمله نوشتههای وی (که دیگر موجود نیستند) کتاب غیبت و حیرت و کتابهایی در مورد نقل احادیث از امامان هشتم و نهم[علیهما السلام] به همراه کتابی در مورد مکاتبات علما با امام دهم[علیه السلام] است. پس از این آثار، مسائل فقهیِ پاسخدادهشده توسط ابومحمد الحسن [امام یازدهم] نوشتهشده به دست محمد بن عثمان العمری، پاسخها و دستورات نوشته ابومحمد و کتاب ناقلان احادیث از صاحب امر (صاحب الأمر) ـ یعنی امام غائب[عج] - مطرح میشوند. این آثار آشکارا حس استمرار در تعلیم و مرجعیت این سلسلهمراتب بین دوران غیبت و دوره امامت تاریخی را تقویت میکنند. محدث بزرگ، محمد بن یعقوب کلینی (د. ۹۴۱) نیز در دوره نوبختیان از ری به بغداد رفت.
در ابتدای قرن دهم با ابوسهل اسماعیل بن علی، بزرگ خاندان نوبختی یک مقام بلندپایه اداری و برجسته و فرهیخته و رهبر شیعیان امامی در بغداد مواجه هستیم. ابوسهل نوبختی در تاریکترین دوران مکتب تشیع امامی در هر دو سطح عملی و فکری، نقشی حیاتی داشت. وی، برای تضمین بقای مکتب تشیع در عصر عدم حضور امام، کمک کرد تا غیبت امام به مشخصه دائمی سازمان سلسلهمراتب امامی بدل شود. او همچنین غیبت را به جزء اصلی آموزه امامت تبدیل کرد، که به گفته اقبال، ابوسهل اولین کسی است که چارچوب کلام روشمند را طرحریزی کرد.۱ در سطح عملی، خاندان نوبختی به ابن عمری، که دختر قدرتمندش امّ کلثوم با یکی از نوبختیان ازدواج کرده بود، بسیار نزدیک بودند. ابوسهل بر مرجعیت روحانیسالارانه و منحصر به فرد محمد بن عثمان، به عنوان