تبیین شد، را دانش (علم) تشکیل میداد. محمد باقر[علیه السلام] و جعفر صادق[علیه السلام] کارکردهای اساسی امامت را تعلیم صحیح متون دینی و فقه عنوان کرده بودند. هشام بن حکم، صحابی جعفر صادق[علیه السلام] نیز از لغزشناپذیری (عصمت) دفاع میکرد.۱ ائمه[علیهم السلام] صرف نظر از انتصاب ناشی از تقدیر الهی توسط امام پیشین، مرجعیت خود را از علمشان گرفته و گاهی نیز به عنوان «فرهیخته» (عالم)۲ و حتی متخصص احکام (فقیه)۳ مطرح میشدند. طبق روایت منقول از علی بن مهزیار (مازیار)، صحابی امام هشتم[ علیه السلام]، امامان پنجم و ششم[علیهما السلام] تصریح کردهاند که:
علمی که به همراه آدم[علیه السلام] نازل شد، بازنگشت. این علم موروثی است... علی[علیه السلام] در واقع فرهیخته (عالم) این امت بود و هیچ عالمی از ما از دنیا نمیرود مگر آن که جانشینی پس از وی باشد که همانند علم او را داشته باشد. ۴
نیاز به علم به عنوان شرط اجتنابناپذیر امامت، با بحران امامت در قرن نهم پیوندی نزدیک داشت. نقل شده که طی هفتاد روز امامت عبداللّه بن جعفر در سال ۷۶۵ (بین امامت جعفر[علیه السلام] و موسی[علیه السلام]) بسیاری از پیروانش امامت وی را انکار کردند زیرا او را فاقد علم لازم [برای امامت] یافتند.۵ در دهه اول قرن نهم برای
1.. Encyclopedia of Islam, ۲nd ed., s.v. "‘ISMA" (W. Madelung).
2.. Kohlberg, "Imam and Community in the Pre-Ghayba Period," in Authority and Political Culture in Shī‘ism, ed. S. A. Arjomand, Albany, N.Y., ۲۵; Modarressi, Crisis, p. ۲۹-۳۱.
3.. مثلاً شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۲۸.
4.. شیخ صدوق، کمال الدین، ص۲۲۳. طبق روایت دیگری از همین راوی (که در مورد وی، ر.ک: پینوشت بعدی) امام ششم[ علیه السلام] میگوید: «زمین به حال خود واگذاشته نمیشود، مگر این که عالمی در آن باشد که حلال و آنچه را که مردم بدان محتاجند بداند، در حالی که وی به مردم نیازمند نیست» (همان، ص۲۲۳-۲۲۴ جهت ملاحظه روایتی مشابه).
5.نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۵؛ اشعری قمی، المقالات والفرق، ص۸۷.