غیرسیاسی محمد باقر[علیه السلام] و جعفر صادق[علیه السلام] را نیز در نظر گرفت.۱ علاوه بر این مأمون باید از سوی سلسلهمراتب سازماندهیشده فرقه امامیه تحت فشار بوده باشد و آن را ابزاری مهم در احیای حمایت عناصر متفرق شیعی علیه وفاداری امینگرایانهای در نظر گرفته باشد که هنوز در عراق وجود داشت. نکته آخر ولی نه بیاهمیت اینکه مأمون نسبت به انتظار آخرالزمانیِ پایان خلافت عباسی دغدغه ذهنی داشت.
قبول عنوان مهدیمآبانه منصور از جانب ابوجعفر و اختصاص عناوین مهدی و هادی برای پسر و نوه ذکورش را میتوان واکنش خلافت به موعودباوریِ قیام نفس زکیه دانست. به هر حال، درست همانند جعفر صادق[علیه السلام]، واکنش منصور نیز نتوانست طومار آرزوی آخرالزمانی را در هم بپیچد.
عبداللّه مأمون، در بحبوحه انتظار فراگیر مبنی بر اینکه وی آخرین عضو سلسله عباسی است که «پیش از کنار رفتن پرده» و «ظهور قائم، مهدی» حکومت خواهد کرد، ابتکاری جسورانه در متحدسازی خاندانهای علوی و عباسی از خود نشان داد.۲ طبق نامه مأمون که مادلونگ منتشر کرده، خود خلیفه نیز این انتظار را داشته، زیرا پدرش به او گفته بود «به نام اجدادش و آنچه که در کتاب انقلاب (کتاب الدولة) و جاهای دیگر مشاهده کرده و بعد از هفتمین نفر از اخلاف عباس، هیچ
1.. Amir Arjomand, The Shadow of God and the Hidden Imam, p. ۵۸;
که روایتی را از یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۵۰۰ نقل میکند. امام هشتم[ علیه السلام] با برادر انقلابی خود، زید النّار، به شدت مخالف بود (شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۸).
2.این عبارات در نامه مأمون به شورشیان عباسی در بغداد آمده است .(Madelung, "New Documents," p. ۳۴۵) انتظار میرفت مهدی در سال ۲۰۰ق/۸۱۵م ظهور کند و طبق روایتی آخرالزمانی که بعدها از کتاب الفتن نعمانبنحمّاد حذف شد، آخرین فرد از خاندان بنوعباس، عبداللّه نامیده میشد «و وی آخرین فرد از میان آنهاست که صاحب عین میباشد ...؛ وی، کلید محنت و شمشیر عذاب خواهد بود» (به نقل از Madelung, "New Documents," p. ۳۴۵).