علی بن موسی[علیه السلام]، یعنی ابراهیم بن موسی[علیه السلام]، را نیز از یمن اخراج کردند. اما ابراهیم مکه را به تصرف خود درآورد و در سال ۸۱۷، که مأمون با علی بن موسی[علیه السلام] به توافق رسید، بدون درگیری تسلیم شد؛ این موضوع باید با میانجیگری علی بن موسی[علیه السلام] اتفاق افتاده باشد که طی آن حکومت یمن رسماً به ابراهیم واگذار شد.۱
خلیفه مأمون پس از سرکوب کردن قیامهای علویان، دستور داد آخرین «رضا»ی ابوالسرایا و مهدی ضدخلیفه طالبی را به ترتیب از عراق و حجاز به نزد وی در مرو بیاورند. در همین زمان علی بن موسی[علیه السلام] نیز ملزم شد مدینه را ترک نموده و مسیری به سوی دربار خلیفه در مرو را در پیش گیرد که از مراکز شیعی کوفه و قم عبور نکند. سپس در مارس سال ۸۱۷ مأمون، طی حرکتی پرجلوه با هدف تحقق وحدت مجدد و تاریخی شاخههای عباسی و علوی خاندان پیامبر[صلی الله علیه و اله]، شعار قیام شکست خورده را مصادره کرد. وی این مسئله را «دعوت دوم» (دعوة ثانیة)۲ نامید که تلویحاً به انقلاب عباسیان به عنوان دعوت اول به فرد مورد رضایت (الرضا) از آل محمد[صلی الله علیه و اله] اشاره داشت. مأمون علی بن موسی[علیه السلام] که در آن زمان در دهه پنجاه عمر خود بود را به الرضا ملقب نمود و با مقدم داشتن وی بر اعضای خاندان عباسیان، او را ولیعهد کرد.۳ انگیزههای مأمون در مخالفت با صلاحدید وزیرش فضل بن سهل و اتخاذ چنین تصمیم شگفتانگیزی، ۴ موضوع پژوهشهای بینتیجه بسیاری بوده است. از جمله ملاحظات معقول، باید نه تنها سن علی بن موسی[علیه السلام] بلکه تقوای عالمانه و همچنین بازگشت وی به موضع
1.. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۵۴۵-۵۴۶.
2.. Madelung, "New Documents," p. ۳۳۶.
3.. Gabrieli, Ma’mūn, p. ۳۲-۴۵.
4.. Madelung, "New Documents," p. ۳۳۸.