را تنها کتابی میداند که شاه اسماعیل برای معرفی مذهب تشیع معرفی کرده است: «تنها کتابی که وقتی شاه اسماعیل، مذهب جدید را در ایران مستقر کرد، درباره شیعه دوازده امامی تدوین شده بود...».
نخست اینکه این کتاب، تنها یک کتاب فقهی بوده و به هیچوجه در بردارنده ایدئولوژی و جهانبینی اعتقادی شیعه نیست. ثانیاً زمانی که شاه اسماعیل، مذهب رسمی شیعه را اعلام نمود، میبایست متن و منشوری عملی را نیز در اختیار مردم نهد. چرا که احکام دیات، حدود و قضاوت میبایست بر اساس منشوری معین اجرا شود و فقه، متکفل آن است. بنابراین شاه اسماعیل این کتاب را برای معرفی شیعه انتخاب ننموده، چراکه هیچ بخشی از کتاب به معرفی شیعه نپرداخته است، بلکه بخشی از احکام شیعی را از این کتاب برای اجرا در دولت، معرفی نموده است.۱
ثالثاً کتاب قواعد الاسلام تنها کتابی نبوده است که به گفته مازاوی تا آن زمان نوشته شده باشد، بلکه کتب متقن دیگری نیز قبل از این کتاب در باب شیعه به تحریر در آمده بود. در حوزههایی همچون حله، بغداد، کوفه و قم آثاری همچون الایضاحِ فضل بن شاذان، بصائر الدرجات، توحید صدوق، الاعتقادات صدوق، اوائل المقالات شیخ مفید و... منتشر شد.۲ چه بسا مازاوی اگر اینگونه مینوشت که «تنها کتاب فقهی شیعی که در تبریزِ سنینشین آن زمان یافت میشد» به حقیقت نزدیکتر بود.۳