صورت رجوع نتوانسته استفاده کند. در هرصورت نتیجه یکی است.
۲.۲. ضعف در اطلاعات تاریخی
ایشان در برخی مواضع، حوادث تاریخی مربوط به آن بازه زمانی را کامل نقل نمیکند و یا در صورت نقل، به خطا میرود. به عنوان نمونه در بخشی میگوید: «در واقع نظام اسماعیلی نیز تحت حکومت فاطمیان در مصر در یک قرن پیش از آن، چنین شرایطی داشت».۱ این در حالی است که در زمان حمله ایلخانان، ممالیک در مصر حکومت میکردند، نه فاطمیون. قبل از ممالیک، صلاح الدین ایوبی و زنگیان بوده و قبل از ایشان، نوبت به فاطمیون (۲۹۶ تا ۵۶۷ق) میرسد. بنابراین بین ایشان، دو حکومت فاصله بود. به علاوه فاطمیون باقیماندهای نداشتند تا به آن استناد شود. چرا که بر اساس منابع تاریخی، فاطمیون توسط صلاحالدین ایوبی کاملاً قلع و قمع شدند.۲ تنها اسماعیلیه قلعهنشین الموت و خراسان (قهستان) بودند که البته تعداد اندکی قلعه در سوریه نیز داشتند اما هیچکدام فاطمی لقب نگرفتند. فاطمیون، آن دولتِ سازمان یافته و نظاممندی بود که توسط صلاحالدین، قلع و قمع شد و پس از صلاح الدین نیز با آمدن ممالیک، اثری از آنها باقی نماند.
۲.۳. ضعف در اطلاعات جغرافیایی
تصویر ارائه شده از سوی ایشان درباره جغرافیای ایران و همچنین اماکن و عتبات شیعه درست به نظر نمیرسد. به عنوان مثال، وی در ابتدای مقاله، «بیضاء» را
1.. Mazzaoui, Shi’ism, vol.۱, p. ۲۴۰.
2.. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۰۵ و کاظم پور، «وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاحالدین ایوبی»، ص۱۵۵.