برهه را گزارش میکند. موضوعاتی همچون امامت، ظهور منجی و نظریات برخی فرق شیعه؛ هرچند در برجستهسازی برخی حواشی موجود در دوران علمی اندیشمندان مطرح در مقاله زیادهروی شده است. نقل اتهامات علمی و مذهبی از سوی برخی اندیشمندان به رقبای خود و پررنگ نمودن فرقهگرایی و تشتّت میان اندیشمندان مسلمان در معنای عام اسلام، از این حواشی به شمار میرود.
در هر صورت نوشته حاضر، علاوه بر ترجمه مقاله مذکور به نقد و بررسی آن پرداخته و سعی کرده است تا با نگاهی آسیبشناسانه، مقاله یاد شده را از حیث ساختار کلی و محتوایی مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
۱. نقدهای ناظر به مجموع و کلیت مقاله
۱.۱. عدم تناسب موضوع با کمیت و کیفیت مقاله
بررسی نقشآفرینی چهار دانشمند اسلامی در دوره حکومت ایلخانان (۶۵۴-۷۵۰ه.ق.) که بیش از یک قرن طول کشیده است در مقاله ای ۲۰ صفحهای، اساساً کاری غیر علمی مینمایاند. چرا که اولاً این شخصیتها تنها یک عالم یا دانشمند اسلامی به شمار نمیآمدند، بلکه هر یک، بنیانگذار مکتبی در عصر خویش بوده و نظریاتشان تا مدتها مبنای مناقشات علمی قرار میگرفت. خواجه در کلام، علامه حلی در فقه، بیضاوی در تفسیر و ابن تیمیه در میان اهل سنت از منزلت علمی خاصی برخوردار بودند. لذا پرداختن به آرای هر یک از این شخصیتها در یک یا دو صفحه و سپس بررسی تطبیقی میان نظریات آنان با دیگر معاصران خود، آن هم در چند سطر و حداکثر یک صفحه، نه تنها برای خواننده شناختی ایجاد نمیکند، بلکه بر ابهام او نیز میافزاید.
ثانیاً مخاطبینِ عمده این مقاله، دانشجویان و پژوهشگران غیر ایرانی و غیربومی