تاریخی بوده است.۱
سلاطین ایلخانی در موارد بسیاری، نقش حامی یا میانجی را داشتند. مثلاً، خانقاههای دراویش و مدارس شافعی و حنفی در سفر غازانخان (حکمرانی: ۶۹۴-۷۰۳ق/۱۲۹۵-۱۳۰۴م) به حرمهای شیعی در کربلا، اعانات مختلفی از وی دریافت کردند و او فردی را برای رسیدگی به امور سیدها گماشت.۲ پیش از آن، احمد تکودار (حکمرانی: ۶۸۰-۶۸۳ق/۱۲۸۱-۱۲۸۴م) مکاتبات مفصلی را با قلاوون، سلطان مملوکی مصر درباره مسائل دینی انجام داده بود.۳ اولجایتو پیش از اهمیت قائل شدن برای شیعیان إثنی عشری، یکبار دستور اعدام یک کُرد مدعی مهدی بودن و نیز یک مبلغ شیعی افراطی و کوشا در تغییر کیش او، را صادر کرده بود.۴
رشیدالدین فضلاللّه، صدر اعظم و متنفذترین شخص در دربار مغول ظاهراً تلاش کرد تا این مناقشات مذهبی را در مسیر روشنی هدایت کند: یکبار او دو عالم شافعی از بغداد که به فعالیت خائنانه و همکاری با مصر متهم شده بودند را نجات داد و در موردی دیگر، وی نقش مهمی در اعدام نقیب اشراف
1.. محمد معین، حافظ شیرین سخن، بخش مربوط به «علوم و ادبیات در عصر حافظ»، ص۵۲ و پس از آن: طوسی در مراغه و دو مورخ به نامهای جوینی و رشیدالدین.
2.. Browne, LHP, III, p. ۴۲, ۴۴, and ۴۶.
3.. همان، ج۳. جهت ملاحظه نمونههایی از این مکاتبات، ر.ک:
H. H. Howorth, History of the Mongols, Part III, "The Mongols of Persia,", p. ۲۹۰ ff.; G. d'Ohsson, Histoire des Mongols depuis Tchin-guiz-khan, v. III, The Hague, p. ۵۶۳ ff.; Hammer-Purgstall, Geschichte der Ilchane, v. I, p. ۳۱۱ ff. (based on Tārīḫ-i Waṣṣāf; see edition by Hammer-Purgstal, Geschichte Wassaf's, v. I, p. ۲۳۱ ff. (of the Persian text), and the Bombay edition, p. ۱۱۳ ff.
و مقریزی، سلوک، ج۱، بخش ۳، ضمیمه ۷، ص۹۷۷-۹۸۴ (سایر مکاتبات مغولان - مملوکیان در ضمائم ۱۲-۱۶ آمده است).
4.. Browne, LHP, III, p. ۵۰-۵۱.