برای برخورد سیاست مدارانه با مذاهب مختلف، نمود یافت. به نظر میرسد سلاطین مغول، در مجموع، نقش ناظران بیطرف را بازی میکردند؛ اما نمیتوان گفت رویکردی خصمانه در قبال دو طرف این مجادلات داشتند؛ بلکه نسبت به مناقشات پویا، علاقهمند و قدردان بودند، اما اصولاً با آنچه که در سطح مسائل مذهبی رخ میداد، بیگانه بوده و سربازانشان از نقض قانون ممانعت میکردند.
اولین خانهای مغول، تا آنجا که به وظیفه دینیشان مربوط میشد، اداره اعانات دینی (وقفها) را به تنها فردی که توانایی کافی برای اداره آنها به نحو احسن را داشت، یعنی نصیرالدین طوسی سپرده بودند، ۱ کسی که ظاهراً در جنبههای متعدد دیگر مانند مسائل مالی نیز روی او حساب میکردند.۲ سلاطین بعدی مغول، زمینهای موقوفه را با هدف بهبود روابطشان با روحانیت مسلمان، توسعه دادند.۳ با این همه به نظر میرسد که هدف اصلی آنها ترویج هیئت و علوم
1.. بار- هبرایوس (Bar-Hebraeus)، مختصر الدول، ص۵۰۰-۵۰۱ و Browne, LHP, III, ۱۸. ابن فضل اللّه عمَری در مسالک الابصار در مورد زمینهای وقفی در دوره مغولان سؤال میکند: «و سألت ... إن کانت الأوقاف باقیة فی نواحی هذه المملکة (أی مملکة الایلخانیین) کما هی علیها الآن أم تناولتها أیدی العدوان، فأخبرنی بأنّها جمیعا جاریة فی مجاریها لم یتعرّض إلیها متعرض لا فی دولة هولاکو و لا فی ما بعدها بل کلّ وقف فی ید متولّیه و من له الولایة علیه و کلّ ما یقال من نقص حال الأوقاف بایران جمیعاً هو من سوء ولاة أمورها أکثر من سواهم». ر.ک: عزّاوی، تاریخ، ج۳، ضمیمه ۲، ص۳۹ و اکنون ر.ک: متن اصلی مسالک عمَری (در Klaus Lech, Das Mongolische Weltreich)، ص۹۲ از متن عربی و توضیحات مربوط به زمینهای وقفی کلاوس لِش در ص۳۳۲-۳۳۳ از بخش آلمانی کتاب. جهت ملاحظه توضیحی پیرامون عملکرد طوسی در این رابطه، ر.ک: ابن فوطی ، (د. ۷۲۳ق/۱۳۲۳-۱۳۲۴م)، الحوادث الجامعة، ص۳۷۵. تا سال ۶۸۷ق/۱۲۸۸-۱۲۸۹م که طوسی و پسرش دوباره به حکام بغداد روی آوردند، زمینهای وقفی تحت نظارت این دو بود.
2.. Muǧtabā Mīnovī and V. Minorsky, "Naṣīr ad-Din Ṭūsī on Finance", BSOAS, X;
این رساله شاید برای هولاکو نوشته شده تا این حاکم بیگانه را با نظام مالیات در سرزمینهای به تازگی فتح شده آشنا کند.
3.. Ali-zadé, "The agrarian system in Azerbaijan in the XIII-XIV centuries", Akten des vierundzwanzigsten Orientalisten-Kongresses, p. ۳۴۰.