99
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

در منابع مقالات‌نویسی و فرقه‌نگاری، اندیشه خاصی به سایر اعضای این خاندان نسبت داده نشده است؛ اما شاهد روایاتی از برخی اعضای این خاندان هستیم که در آنها بر معرفت اضطراری تأكید شده است. عبدالملک بن‌اعین از امام صادق علیه السلام در مورد معرفت پرسیده و امام علیه السلام بر اضطراری بودن معرفت اشاره کرده است.۱ عبدالملک در روایتی دیگر بر اضطراری بودن معرفت به توحید، رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و اختصاص دادن شیعیان به ولایت ائمه علیهم السلام از سوی خداوند اشاره داشته است.۲

عبداللّه بن‌بکیر در روایتی از امام صادق علیه السلام بر معرفت اضطراری تأکید ورزیده است.۳ از محمد بن‌حمران نیز روایتی در دست است که شاید بتواند بر اضطراری بودن هدایت الهی و به تبع بر معرفت اضطراری اشاره داشته باشد.۴

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص۲۲۷.

2.. الْحسین بن محمد الْأَشعری عن معلَّى بن محمَّد عن الْوشَّاء عن أَبَان بن عثْمَان عن عبد الرحمن بن أَبی عبداللّه قَال قلت لِأَبی عبداللّه علیه السلام إن اللّه عزّو جل من علَینَا بِأَن عرفَنَا تَوحیده ثم من عَلَینَا بأَن أَقْررنَا بمحَمَّد صلی الله علیه و اله بالرسالَة ثم اخْتصَّنَا بحبكم أَهل الْبَیت نَتَوَلَّاكم و نَتَبَرَّأُ من عدوكم (کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۰۲).

3.. همان، ج۱، ص۳۳۷. این روایت در پانوشت پاراگراف پیشین ذکر شد.

4.. علی بن إِبراهیم بن هاشم عن أَبِیه عن ابن أَبی عمیر عن محمد بن حمرَان عن سلیمان بن خالد عن أَبی عبداللّه علیه السلام قال قال إن اللّه عزّو جل إذَا أَراد بعبْد خیراً نَكَت فی قَلْبه نكْتَةً من نور و فتح مسامع قَلْبه و وكل به ملَكاً یسَدده و إِذَا أَرَاد بِعَبْد سوءاً نَكَت فی قلْبه نكْتة سودَاء و سد مسَامع قَلْبه و وكل به شَیطَاناً یضلّه ثم تَلَا هذه الْآیة فمن یرد اللّه أَن یهدیه یشرح صدره للْإسلام و من یرد أَن یضلَّه یجعل صدره ضَیقا حرجا كَأَنما یصعد فی السَّماء. (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۶).


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
98

است. از آنجا كه اندیشه زراره در این زمینه بيان نشده است، ناگزیر از مراجعه به دیدگاه‌های ‌عالمان سه قرن نخستین امامیه در این عرصه هستیم.

دیدگاه نخست این است که هم معرفت به امام علیه السلام و هم عمل به شریعت الزامی است و اگر کسی امام را نشناسد و از دنیا برود با مرگ جاهلی از دنیا دفته است.۱ نظرگاه دوم اندیشه غلات افراطی است که باور دارند تنها واجب بر انسان‌ها شناخت امام علیه السلام است و اگر انسان امام علیه السلام را شناخت، نیازی به انجام مناسک دینی ندارد. قول سوم قول عبداللّه بن‌ابی‌یعفور است. وی بر این باور است كه هرچند معرفت ائمه علیهم السلام واجب است، جهل به آنان جایز است؛ ولی چنین فردی نه مؤمن است و نه کافر.۲ دیدگاه چهارم در مقابل قول سوم است و معرفت را ضروری می‌داند. این گروه جهل به ائمه علیهم السلام را ممکن نمی‌دانند.۳

قائلان به این ديدگاه، برخلاف دیدگاه یعفوریه، معتقدند کسی نمی‌تواند به ائمه علیهم السلام جهل داشته باشد؛ چون معرفت امام علیه السلام را هم مانند معرفت اللّه فطری و تنیده در سرشت انسان‌ها می‌دانند؛ اما یعفوریه ظاهراً معتقد بودند كه معرفت امام علیه السلام به همه اعطا نشده و ممکن است جهل به ائمه علیهم السلام رخ بدهد.

اگر حکایت شهرستانی درباره زراره درست باشد، نزدیک‌ترین قولی که بتوان به زراره نسبت داد، دیدگاه چهارم است؛ ‌‌‌چرا که زراره در بحث معرفت قائل به معرفت ضروری بود و همان‌طور که شهرستانی گفته است، معرفت به امام علیه السلام را ضروری می‌دانست. دیگر شاهدی که این گزینه را یاری می‌کند، دو روایتی است که زراره در مورد ضروری بودن معرفت امام علیه السلام نقل کرده است.۴

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۹.

2.. همان، ص۴۹.

3.. همان، ص۵۰.

4.. احمد بن یحْیى عن أَحمد بن محمد عن الْحَسن بن محْبوب عن هِشَام بن سالم عن زرَارةَ قَالَ: قُلْت لِأَبی جعفر علیه السلام أَخْبرْنِی عن معرفَة الْإمَام منْكم وَاجبَة عَلى‏ جمِیع الْخَلْق فَقَال... و اللّه ما أَلْهَم الْمؤْمِنِین حَقَّنَا إِلَّا اللّه عزّو جل (کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱)؛ علی بن إبرَاهِیم عن الحسنِ بن موسى الْخَشَّابِ عن عبداللّه بن موسى عن عبداللّه بن بكَیر عن زرارَة قَال سمعت أَبَا عبداللّه علیه السلام قال یا زرَارَة إِذَا أَدركت هذَا الزمان فَادع بهذا الدعَاء اللّهم عَرِّفْنِی نَفسك فَإِنك إن لَم تعَرِّفْنِی نَفسَك لَم أَعرف نَبِیك اللّهم عَرِّفْنِی رسولَكَ فَإنك إن لَم تعَرفْنی رسولَك لَم أَعرف حجَّتَكَ اللّهم عرفْنی حجَّتَك فَإنَّك إن لَم تعَرِّفْنِی حجَّتَك ضَلَلْت عن دینِی... . (کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۷).

تعداد بازدید : 2610
صفحه از 208
پرینت  ارسال به