گروه هیچ تعقلی را روا نمیدانستند و بر ظاهر کلام امام صادق علیه السلام تأكید داشتند.
اسم زراره در هیچکدام از این اقوال وجود نداشت؛ اما اگر بخواهیم اندیشه زراره را در یکی از این سه دیدگاه قرار بدهیم، باید او را از قائلان به دیدگاه نخست حساب کنیم؛ چراكه حتماً در نگاه اشعری زراره رأی خاصی نداشته که او را از جمهور شیعه جدا کند. بر این اساس در منظر اشعری، زراره قائل است که تمام معارف اضطراری است و نظر و قیاس (روش خاصی در استدلال) در حوزه معرفت، حداقل در معارف بنیادین، یا علم تولید نمیکند و یا اصلاً نیازی به آن نیست. شایسته ذکر است كه این پندار اشعری بنا بر دلایلی که ذکر خواهد شد، پذيرفتنی نیست.
اگر بخواهیم با توجه به کلام شهرستانی و اشعری و روایات برجای مانده از زراره، دیدگاه زراره در این مورد را بازسازی كنیم، به نظر میرسد بتوان اصل معرفت اضطراری را به زراره نسبت داد؛ زیرا قول همه متکلمان شیعه است، البته با اختلافاتی که دارند.
دیگر شاهد این ادعا، احادیثی است كه زراره در مورد معرفت فطری روايت كرده و به خوبی اعتقاد وی در این زمینه را نشان میدهد. در منابع روایی شاهد روایات زیادی ذیل دو آیه قرآنی۱ هستیم، مبنی بر اینکه انسانها قبل از این عالم در معرفت اللّه و بعضی از مبادی معرفت دینی، صاحب معرفت و علم شدهاند و با معرفت متولد میشوند. ذیل این دو آیه، روایات فراوانی در مصادر نخستین شیعه از زراره باقی مانده است۲ که نشان میدهد وی این موضوع را با حساسیت و عنایت