مباحث فقهی مخالف اندیشههای ائمه علیهم السلام بوده و همچنین به دلیل داشتن برخی از اعتقادات نادرست، روایتهای متعددی از ائمه علیهم السلام در ذم وی صادر شده است.
حکم بن عتیبه پیش از تشیع زراره، حمران و طیار استاد آنان بوده است.۱ از برخی نقلها برمیآید که زراره جایگاه بلندی برای حکم قائل بوده و در مواردی از سخنان حکم حمایت میکرده است.۲ با توجه به استفاده علمی حکم بنعتیبه از امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام و علاقهمندیاش به ائمه معصوم علیهم السلام، بیشک شاگردی حمران و زراره در نزد وی میتوانسته باعث آشنایی آنان با امامان شیعه و علاقهمندی و گرایششان به مکتب تشیع شود.
نکته دیگر آنکه زراره دیدگاه تندی درباره اهل سنت داشت. او آنان را خارج از ایمان میدانست و حتی حاضر نبود با آنان ازدواج کند.۳ معاشرت با افرادی همچون ابوالجارود زیاد بنمنذر (بنیانگذار فرقة جارودیه)۴ میتواند از
1.. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۱۰.
2.. محمد بن مسعود، قال كتب إلینا الفضل، یذكر عن ابن أبی عمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن عیسى بن أبی منصور و أبی أسامة الشحام و یعقوب الأحمر، قالوا كنا جلوسا عند أبی عبداللّه علیه السلام فدخل علیه زرارة فقال إن الحكم بن عتیبة حدث عن أبیك أنه قال صل المغرب دون المزدلفة، فقال له أبو عبداللّه علیه السلام أنا تأملته ما قال أبی هذا قط، كذب الحكم على أبی، قال، فخرج زرارة و هو یقول ما أرى الحكم كذب على أبیه (کشی، اختیار معرفة الرجال، ص ۱۵۸).
3.. حدثنی محمد بن قولویه، قال حدثنی سعد بن عبداللّه، عن أحمد بن هلال، عن الحسن بن محبوب، عن علی بن رئاب، قال دخل زرارة على أبی عبداللّه علیه السلام فقال یا زرارة متأهل أنت قال لا، قال و ما یمنعك من ذلك قال لأنی لا أعلم تطیب مناكحة هؤلاء أم لا، قال فكیف تصبر و أنت شاب قال أشتری الإماء، قال و من أین طاب لك نكاح الإماء قال لأن الأمة إن رابنی من أمرها شیء بعتها، قال لم أسألك عن هذا و لكن سألتك من أین طاب لك فرجها قال له فتأمرنی أن أتزوج قال له ذاك إلیك، فقال له زرارة هذا الكلام ینصرف على ضربین إما أن لا تبالی أن أعصی اللّه إذ لم تأمرنی بذلك و الوجه الآخر أن تكون مطلقا لی، قال، فقال علیك بالبلهاء، قال فقلت مثل التی تكون على رأی الحكم بن عتیبة و سالم بن أبی حفصة قال لا، التی لا تعرف ما أنتم علیه و لا تنصب... (کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۴۱۔۱۴۲).
4.. ابوالجارود از شیعیان کوفی و از اصحاب امام باقر علیه السلام بود؛ وی همچنین روایاتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است. ابوالجارود هنگام قیام زید تغییر عقیده داد و از امامیه جدا شد و به زید پیوست (نجاشی، رجال، ص۱۷۰). از فراوانی روایات ابوالجارود از امام باقر علیه السلام میتوان به ارتباط نزدیک او با آن امام پی برد. با این همه گویا امام او را به سبب اندیشههای خاص و عدم پایبندی به تقیه - که شیعیان در آن دوره به آن ملزم بودند - طرد كرد (نوبختی، فرق الشیعه، ص۴۸-۴۹) و او را سرحوب، به معنای شیطانی کور و ساکن در دریا، دانست (کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۳۲-۲۳۱). بنا بر پارهای از روایات، حضرت صادق علیه السلام نیز ابوالجارود را به جهت حفظ عقایدش مورد طعن و نکوهش قرار داد (کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۳۰۔۲۳۱). نگرش ابوالجارود به مسئله امامت و پایبند نبودن به تقیه او را از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام دور ساخت و موجب شد تا به زید بنعلی بگرود.