31
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

گذشت كه محدثان صرف، یا به تعبیری «مسلّمون»،۱ کسانی بودند که برای تبیین روایات بحث و گفت‌وگو نمی‌کردند،۲ اما متکلمان و محدث متکلمان در چند و چون روایات بحث می‌كردند۳ به طوری كه گاه به مجادله با ائمه علیهم السلام منجر می‌شد.۴ این گفت‌وگوی جدی در رفتار محدثان صرف نبود و روش علمی آنان

1.. حدثَنَا أَحمد بن محَمد عن الْحسَین بن سعِید عن الْقَاسم بن محمد عَن سلَمَةَ بن حنان عن أَبی الصباح الْكنانی قَال: كنت عند أَبی عبداللّه علیه السلام فقال یا أَبَا الصباح قَد أَفلح الْمؤمنون قَال أَبُو عبداللّه قَد أَفْلَح الْمسَلمون قَالَها ثَلَاثا و قلْتهَا ثلاثا ثم قَال إن الْمسَلِّمین هم الْمنْتجبون یوم الْقیامَة هم أَصحاب الْحدیث (صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲۴).

2.. حدثنا بعض أصحابنا عمن روى عن ثعلبة بن میمون عن زرارة بن حمران قال كان یجالسنا رجل من أصحابنا فلم یكن یسمع بحدیث إلا قال سلموا حتى لقب فكان كلما جاء قالوا قد جاء سلم فدخل حمران و زرارة على أبی جعفر علیه السلام فقال إن رجلا من أصحابنا إذا سمع شیئا من أحادیثكم قالوا سلموا حتى لقب و كان إذا جاء قالوا سلم فقال أبو جعفر علیه السلام قد أفلح المسلمون إن المسلمین هم النجباء (صفار، بصائر الدرجات، ص ۵۲۳).

3.. در صفحات پیش رو مشخص خواهد شد که زراره متکلمی نظریه‌پرداز بوده است و حمران محدث متکلم. در روایت (صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲۳) زراره و حمران هردو به پذیرش محض مسلّمون اعتراض کرده‌اند که نشان می‌دهد هم متکلمان نظریه‌پرداز و هم محدث متکلمان در چند و چون روایات بحث می‌كرده‌اند.

4.. برای نمونه: علی بن محمد بن قتیبة، قال حدثنی محمد بن أحمد عن محمد بن عیسى عن إبراهیم بن عبد الحمید عن الولید بن صبیح، قال مررت فی الروضة بالمدینة فإذا إنسان قد جذبنی، فالتفت فإذا أنا بزرارة، فقال لی استأذن لی على صاحبك قال فخرجت من المسجد فدخلت على أبی عبداللّه علیه السلام فأخبرته الخبر فضرب بیده إلى لحیته، ثم قال أبو عبداللّه علیه السلام لا تأذن له لا تأذن له، لا تأذن له فإن زرارة یریدنی على القدر على كبر السن و لیس من دینی و لا دین آبائی (نک: کشی، اختیار معرفة الرجال، ص ۱۵۹۔۱۶۰).


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
30

روش‌های ‌متفاوتی برای فهم معارف کلامی در جامعه امامیه شکل گرفته بود. با توجه به اين تفاوت‌ها، در یک دسته‌بندی کلی می‌توان عالمان کوفی را به سه دسته کلان تقسیم كرد: نخست، گروهی که به اندیشه‌ورزی در این زمینه اعتقاد نداشتند و بیان می‌کردند که باید تسلیم گفتار ائمه علیهم السلام بود؛ باید اینان را محدثان صرف دانست. گروه دوم کسانی بودند که برای روشن شدن مفاهیم احادیث و به دست آوردن ارتباط میان آنها تبیین عقلی را برگزيدند. این گروه تبیین خود را بر اساس نصوص رسیده از ائمه علیهم السلام سامان می‌دادند و معتقد بودند كه روایات، در صورت تبیین صحیح، به‌تنهایی می‌تواند یک نظام منسجم اعتقادی برپا کند و نیازی به ساختارهای خارج از سخنان امامان علیهم السلام برای تبیین نظام اعتقادی نیست؛ این گروه را باید محدث متکلم نامید. دسته سوم کسانی بودند که علاوه بر تبیین عقلی از نصوص دینی، به استفاده از روش‌ها ‌و تبیین‌های عقلی خارج از نصوص دینی، به‌ویژه در برابر سایر مذاهب، باور داشتند. باید توجه داشت که این نظریه‌پردازی بر اساس معارف دینی که مبتنی بر روش‌ها ‌و تبیین‌های عقلی خارج از نصوص دینی بوده، به‌خوبی می‌توانسته پاسخ‌گوی نیاز این گروه برای مواجهه ‌با جریان‌های ‌رقیب باشد. این دسته را باید متکلمان نامید. مسئله دفاع در روش محدث متکلمان نیز بوده و بيشتر جنبه درون‌مذهبی داشته است؛ هرچند در پاسخ به مذاهب دیگر، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌مثلاً كسانی كه امامیه را از مشبّهه معرفی می‌کردند، با بیان روایات صحیح و گزینش‌شده اتهامات را دفع می‌کردند.۱ شکل دیگر دفاع، یعنی مناظره با رقیبان، به‌ندرت در بین محدث متکلمان دیده می‌شود.۲

1.. شیخ صدوق در مقدمه کتاب التوحید، هدفش از تألیف آن كتاب را پاسخ به کسانی می‌داند که امامیه را به تشبیه متهم کرده‌اند. وی در این کتاب به نقل روایات گزینش‌شده بسنده کرده است و نظریه‌پردازی خارج از نصوص دینی ندارد.

2.. اقوام کرباسی، «مدرسه کلامی کوفه»، ص ۳۸۔ ۶۲. کلیت تقسیم‌بندی اصحاب ائمه علیهم السلام در کوفه را برای نخستین بار محمدتقی سبحانی بر اساس نوع عملکرد اصحاب در مدرسه کوفه مطرح كرده است؛ اما می‌توان شواهد پای‌بندی به کلیت چنین دسته‌بندی را در عالمان امامی قرون نخستین نیز مشاهده کرد. شواهد این نوع از نگاه در تقسیم اصحاب کوفه، در کتب رجالی نجاشی و شیخ طوسی به روشنی قابل مشاهده است. در این کتب، بر اساس یک دسته‌بندی کلان، اصحاب به سه دسته تقسیم شده‌اند: ۱. کسانی که فقط به دنبال جمع‌آوری روایات بوده‌اند. تعابیری كه برای این گروه به كار رفته، اشتغال آنان به گردآوری روایات را نشان می‌دهد؛ چه اشتغال به روایات کم باشد و چه زیاد، چه روایات‌شان مورد قبول جامعه امامیه واقع شده باشد و چه ضعیف و غیر قابل قبول محسوب شده باشد. از این اشخاص با تعابیری همچون «سمع الحدیث»، «کثیر الروایه»،‌‌‌‌‌‌‌‌‌«قلیل الروایه»، «ضعیف الروایه» یاد شده است. ۲. اشخاصی که علاوه بر گردآوری حدیث، به تفقه و تبیین روایات نیز همت می‌گماشته‌اند؛ این افراد «فقیه» نامیده شده‌اند. ۳. عالمان به علم کلام؛ از اینان با تعابیری چون «متکلم» یاد شده است. گفتنی است كه کوفیان فراوانی هر سه تخصص علمی را داشتند؛ یعنی محدث، فقیه و متکلم بودند. منابع رجالی به برخی از آنان همچون زرارة بن‌اعین (نجاشی، رجال، ص۱۷۵) و داود بن‌اسد بن‌اعفر ابوالاحوص المصری (همان، ص۱۵۷) اشاره کرده‌اند.

  • نام منبع :
    اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2299
صفحه از 208
پرینت  ارسال به