بود، انواع علم فعلی الهی را برای ما روشن میکند. از این روایات فهمیده میشود که خداوند دو نوع علم فعلی دارد. علم مستور علمی است که هیچ گونه جهلی در آن متصور نیست و جز ذات باری تعالی هیچ کس، حتی ملائکه و انبیا، بدان راه ندارد. در کنار علم مستور، علم دیگری با عنوان مبذول وجود دارد که ملائکه، انبیا و ائمه علیهم السلام از آن مطلع میشوند.
شاهد دیگری که انتساب این دیدگاه به زراره و خاندانش را تأیید میکند، روایتی است كه طبق آن، حمران از امام باقر علیه السلامدرباره «عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلى غَیبِهِ أَحَداً » میپرسد و آن حضرت علیه السلام میفرمايد: خداوند متعال عالم به اموری است که هنوز خلق نشده و در علم الهی تقدیر و قضا میشود، حال آنکه هنوز به ملائکه اعلام نشده، در نزد خداوند موقوف است و خداوند هنوز تصمیم قطعی در مورد آن نگرفته و هر گونه که بخواهد در آن حق تصرف دارد.۱ اگر بخواهد، آن را از توقیف خارج و امضا و خلق خواهد کرد و اگر نخواهد، در آن بداء حاصل خواهد شد. اگر خداوند تحقق آن را خواست، پس از تقدیر، قضا و امضای آن، علم آن را به انبیا خواهد داد.۲ این روایات شاهد روشنی بر تلاش خاندان اعین برای رمزگشایی از چگونگی ارتباط بداء با علم خداوند است؛ همچنان که در یک نگاه کلان، خودِ این نمونه (رابطه بداء با علم الهی) میتواند حاکی از کوشش آلاعین برای دستیابی به منظومه منسجم اعتقادی باشد.