131
اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین

کردیم که نه در کتاب بود و نه در علم.۱ امام علیه السلام در این حدیث دو مرحله برای انسان تصور کرده است. در یک مرتبه انسان هیچ نیست؛ یعنی زمانی که هنوز انسان شیء نیست، نه در کتاب و نه در تقدیر. در این صورت خداوند به انسان آگاه است و به او علم بلامعلوم دارد. مرتبه دوم این است که انسان از مقام عدم خارج می‌شود و به مقام کتاب تقدیر، یعنی علم فعلی، می‌رسد و شیء می‌شود، ولی نه «شیء مذکور» (لم یکن شیئاً مذکوراً)؛ یعنی هنوز با وجود شیئیت، وجود خارجی پیدا نکرده است. با توجه به مباحثی که مطرح شد، از این روایت استفاده می‌شود که بحث زراره، بحث حدوث علم فعلی است؛ یعنی زمانی که انسان «لم یک شیئاً» است، خداوند به انسان علم بدون معلوم دارد و وقتی که (لم یکن شیئاً مذکوراً)، یعنی شیء، می‌شود ولی مذکور یا موجود خارجی نیست، خداوند متعال به انسان به صورت فعلی علم دارد.

بدین ترتیب روشن می‌شود که ناآگاهی غیر شیعیان از این دو ساحت علم، موجب بدفهمی‌شان از دیدگاه امامیه درباره علم الهی شد و مدعی شدند كه شیعیان به خداوند نسبت جهل می‌دهند و معتقدند خداوند قبل از خلقت اشیا به آنها علم ندارد.۲

بر اساس چنین بینشی، کتب مقالات‌نویسی اهل سنت دیدگاه خاصی را در مورد صفات الهی به زراره نسبت داده‌اند. اشعری در مقالات الاسلامیین می‌گوید كه زراره و اصحابش قائل‌اند خداوند از ازل سمیع، علیم و بصیر نبود و بعد از آنکه این صفات را برای خود خلق کرد، متصف به این صفات شد.۳ بغدادی اندیشه زراره در باب صفات را به صفات حی و قادر و مرید نیز تسری می‌دهد، در حالی که اشعری این

1.. عنه عن أبیه عن إسماعیل بن إبراهیم و محمد بن أبی عمیر عن عبداللّه بن بكیر عن زرارة عن حمران قال سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول اللّه عزّو جل (هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یكُنْ شَیئاً مَذْكُوراً فقال كان شیئا و لم یكن مذكورا قلت فقوله أَ وَ لا یذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یكُ شَیئاً) قال لم یكن شیئا فی كتاب و لا علم (برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۴۳).

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص ۳۶۔۳۹.

3.. همان، ص ۳۶.


اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
130

شام۱ و همچنین در بین سایر مسلمانان خبر می‌دهد.۲ حضور این اندیشه در جامعه اسلامی، شیعیان را نیز تحت تأثیر قرار داده بود. اصحاب سؤالات متعددی از ائمه علیهم السلام می‌پرسیدند که نشان از وجود برخی شبهات درباره این موضوع بین شیعیان است.۳ در شرایطی که تشبیه صفات خداوند به صفات بندگانش در جامعه اسلامی وجود داشته، خاندان اعین سعی در اصلاح این اندیشه داشته‌اند. زراره دو روایت از امام باقر علیه السلام در مورد عدم جواز توصیف خداوند نقل کرده است.۴ عبدالملک بن‌اعین نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره توحید می‌پرسد و امام علیه السلام مذهب صحیح در صفات الهی را، عدم نفی صفات و عدم تشبیه صفات الهی به صفات مخلوقات معرفی می‌کند.۵

تنها در یک روایت از روایاتی كه خاندان اعین نقل كرده‌اند، بر دو گونه بودن علم خداوند تأكید شده است. این روایت که گویای فهم صحیح این خاندان از این مسئله است را زراره از طریق حمران از امام باقر علیه السلام نقل كرده است. طبق روايت، حمران از مقصود آیه (هل أَتى على الْإِنسان حین مّن الدَّهْر لَم یكن شیئًا مَّذكورًا) سؤال می‌كند و امام علیه السلام آن را متعلق به زمانی می‌داند که انسان شیئیت داشته، ولی مذکور نبوده است. برای حمران درباره آیه (أَ وَ لا یذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یكُ شَیئاً) سؤال پیش می‌آید. امام علیه السلام می‌فرماید مقصود آیه این است که انسان را در حالی خلق

1.. همان، ص ۱۷۹.

2.. برای نمونه نک: عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص ۳۳۷۔۳۳۸؛ شیخ صدوق، التوحید، ص ۱۰۸؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱۰؛ سید مرتضی، الأمالی، ج۱، ص ۱۵۰.

3.. محمد بن أَبی عبداللّه عن علی بن أَبی القاسم عن یعقوب بن إسحاق قال كتبت إلى أبی محمد علیه السلام أَسأَله كیف یعبد العبد ربه و هو لا یراه فوقع یا أَبا یوسف جل سیدی و مولای و المنعم علی و على آبائی أَن یرى قال و سأَلْته هل رأَى رسول اللّه صلی الله علیه و اله ربه فوقع إن اللّه تبارك و تعالى أَرى رسوله بقلبه من نور عظمته ما أَحب (کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۹۵؛ برای نمونه بیشتر نک: همان، ج ۱، ص ۹۴ و ۱۰۸).

4.. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۷، ۴۵۷.

5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۰۰.

  • نام منبع :
    اندیشه‌های ‌کلامی خاندان اعین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2343
صفحه از 208
پرینت  ارسال به