نشان داد.۱
البته در کنار این ناهنجاریها، استواریِ این وضعیت، به دلیل وجود برخی سنن نیک در میان آنان بود؛ همانند مهماننوازی و پایبندی شدید به برخی آداب و رسوم مانند عهد و پیمان، که همین امر سبب پدید آمدن ضرب المثلهایی هم شده بود.۲
با ظهور اسلام، تحوّلی عظیم در اوضاع فرهنگی و اجتماعی جزیرة العرب پدید آمد. هرچند پیامبر صلّی الله علیه وآله به خاطر مخالفت شدید سران قبایل و اشراف، دعوت خود را تا سه سال، مخفیانه انجام داد تا بتواند به دور از چشم آنها عدّهای را با خود همراه سازد؛ امّا روی آوردن تدریجیِ همان عدّهٔ اندک به آموزههای نبوی و الگو قرار دادن رفتار پیامبر، زمینه علنی شدن دعوت نبوی را فراهم ساخت. امّا علنی شدن دعوت، واکنش تند سران و اشراف را در پی داشت و در نتیجه، مسلمانان بر اثر انواع فشارها و توهینهای مشرکان، مجبور به مهاجرت از مکّه شدند.
پیامبر صلّی الله علیه وآله برای پیشبرد اهداف خود، از تغییر در باورهای عمومی آغاز نمود. از این رو، در مواردی همچون پیمان عقبه، ابتداییترین شرط پیامبر برای دستیابی به ایمان، دست کشیدن از زشتیها و شرایط ناگوار موجود، در سایهٔ باور و اعتقاد به یکتاییِ خدا و کمالیابی بود.
جعفر بن ابی طالب که سرپرست مسلمانان مهاجر بود، در توصیف اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حجاز و عملکرد پیامبر صلّی الله علیه وآله، به پادشاه حبشه چنین میگوید:
اى پادشاه! ما قومى بودیم اهل جاهلیت. بت مىپرستیدیم، مردار مىخوردیم، به زشتیها روى مىآوردیم، پیوند خویشاوندى را