نقشآفریناند. مهمترین این عوامل عبارتاند از:
۱. فراگیری آموزهها
اهمّیت دادن جامعه به علم و کشف مجهولات، سبب پرورش روحیهٔ پرسشگری و توسعهٔ دانستهها میشود. مقایسه میان شرایط فرهنگی عصر دو امام چهارم و پنجم، در دوره ممنوعیت نگارش حدیث و پس از آن، حاکی از گسترش اقبال عمومی به علم است. در روایتی از امام سجّاد علیه السلام آمده است:
ما نَدري كیف نَصنَعُ بالناس؟ إن حدَّثناهُم بما سَمِعنا مِن رسول اللّه[صلّی الله علیه وآله] ضَحِكوا....۱
نمىدانیم با مردم چه كنیم؟ اگر بعضى اموری را كه از پیامبر[صلّی الله علیه وآله] شنیدهایم به آنان بگوییم، آن را تمسخر میکنند....
و درست در دوره امام باقر علیه السلام که زمینههایی برای کسب علم پیدا شده بود، گرایش عمومی به اخذ معارف تغییر میکند:
و كانت الشیّعةُ قبل أن یكونَ أبو جعفر[علیه السلام] و هم لا یَعرفون مناسكَ حجَّهم و حلالَهم و حرامَهم. حتّى كان أبو جعفر[علیه السلام] ففتح لهم و بَیَّنَ لَهم مناسكَ حجَّهم و حلالَهم و حرامَهم حتّى صار الناسُ یحتاجون إلیهم من بعد ما کانوا یحتاجون إلی الناس.۲
شیعه پیش از امام باقر علیه السلام، مناسك حج و حلال و حرام خود را هم نمىدانستند، تا آنکه امام باقر علیه السلام شناخت این احکام را به روی آنها گشود و مناسک حج و حلال و حرام آنها را برایشان بازگو کرد، تا آنکه کار آنها به جایى رسید كه مردم بدان ها نیازمند شدند، پس از این كه آنها به مردم نیاز داشتند.
باز میتوان به روایتی اشاره نمود که در آن، محمّد بن مسلم پس از پاسخگویی به سؤال فقهی یک زن، از علّت مراجعهاش میپرسد و آن زن