فرزندكشی، فحشا و دهها ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بود، متحوّل کند و آن را با همه پیشامدهای گاه ناگوار تاریخیاش به پیش برد. تلاش بیوقفه آن حضرت برای نجات این جامعه، با نگاهی به آینده و با ترسیم کلّیاتی از یک منظومه معرفتی همراه بود. ابعاد مختلفی از این منظومه، به خصوص در فروعات، در دوران آن حضرت پایهریزی شد و گاه تکامل یافت که برای نمونه میتوان به حکم شرب خمر اشاره نمود.
بیتردید، بیان موضوعاتی که از اصول اسلام شمرده میشود، شرایط مناسبتری را میطلبد؛ زیرا فهم نادرست آنها نتایج جبرانناپذیری دارد. بنابر این، چارهای جز آن نبود که با گذر زمان و به تناسب پیشآمدهای گوناگون، این اصول تفصیل داده شود. وجود شرایط نامناسب سیاسی، مشکلات متعدّد اجتماعی، وضعیت اقتصادی، گسستگی فرهنگی و نبود روحیه علمی و پرسشگر و مانند اینها، از مهمترین مشکلات پیامبر صلّی الله علیه وآله و جانشینان ایشان به شمار میآمد که انتشار آموزههای نبوی را دشوار میکرد؛ خصوصاً در مواردی که این اصول، با سعادت و شقاوت انسان ها پیوند مستقیم داشت اما درک عمومیِ آن دشوار مینمود.
با کمی مطالعه و دقّت در آموزههای شیعی در دوران حضور اهل بیت علیهم السلام (دوره پیش از غیبت امام عصر علیه السلام، میتوان پی برد که وجود یک تبیین مرحلهایِ «از اجمال به تفصیل» است که یک منظومه معرفتی را با تلاشهای پیامبر و سپس جانشینان او شکل داده است. در این میان دو نکته مهم است: نخست اینکه: تنها، بیان جنبههای مختلف این حرکت تفصیلی با توجّه به شرایط گوناگون پیشگفته، دچار قبض و بسط میشود. بنابر این، سیر اجمالی _ تفصیلیِ هر آموزهای، معنایی غیر از تغییرپذیری آن دارد. نکته دوم، عدم تعارض میان این آموزهها است که در صورت تعارض، غیر الهی بودن و بدعتی بودن آن تأیید میشود.
با این ملاحظه، تعبیر «عنصر تاریخی» به معنای هر حادثه یا جزء