55
نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام

۳. اعتماد بر تحقیقات انجام شده پیشین، به عنوان پیش‌فرض‌های مقبول، بدون بررسی آنها؛

۴. عدم مراجعه به منابع مورد ارجاع در تحقیقات دیگران؛

۵. عدم استفاده از منابع اصیل و مورد اطمینان شیعی و تکیهٔ غالبی بر منابع اهل سنّت؛

۶. پیش‌داوری‌های ناخودآگاه یا خودآگاه نسبت به گزاره‏هاى کلامی؛

۷. عدم قوّت و استحکام اجزا و مؤلّفه‏هاى این دست پژوهش‌ها.

علاوه بر این، مهم‌ترین ضعف نمونه‌های گفته شده، در روش است که نتیجهٔ آن، تفاوت نگاه به آموزه‌ها و معارف شیعی است. چنان‌که می‌دانیم، در بحث‌های تاریخ تفکّر، دستِ کم چهار روش، راه‌گشای محقّقان است؛ بدین شرح:

فکرنگاری یا عقیده نگاری؛

طبقات‌نگاری تفکّر؛

اندیشه‌شناسی تاریخی _ مقایسه‌ای؛

اندیشه‌شناسی توصیفی و تبیینی (یعنی ردیابى یک تفکّر یا جریان فکرى به مثابهٔ یک پدیدهٔ تاریخىِ پویا و زنده، در مسیر تحوّل تاریخى).۱

غالب نویسندگان مزبور، مسیر تحقیق خود را بر اساس روش چهارم پایه‌ریزی کرده‌اند؛ امّا آنچه در نوشته‌های ایشان مشاهده می‌شود، به کارگیری ناقص این روش در موارد متعدّد است. اساس کار در این روش، بر آن استوار است که همهٔ عناصر تاریخی اثرگذار ـ مانند عناصر سیاسی، اجتماعی،

1.. برگرفته از درس‌های تاریخ تطوّر علم کلام، استاد سبحانی. همچنین در کتاب درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ (ص ۸۶)، نوع دیگری از تقسیم‌بندی آمده است: «به گمان ما، پژوهش‌های تاریخی، اعم از بنیادین و کاربردی، از لحاظ روش، از گذشته تا امروز به سه صورت زیر عملی و امکان‌پذیر شده است: الف) توصیفی (روایی، نقلی، وقایع‌نگاری)؛ ب) تحلیلی و تبیینی (علّی، عقلی و علمی)؛ ج) توصیفی _ تحلیلی». در این صورت، مراد ما نوع «ب» است.


نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
54

مربوط به این اندیشه، و پاره‌ای شواهد تاریخی دیگر، چنین برداشت کرده است که اعتقاد به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام ـ که شاخصه اصلی تفکّر شیعهٔ اثنی عشری است ـ اصالت ندارد؛ بلکه علمای امامیه پس از درگذشت یازدهمین امام خود، این اندیشه را مطرح کردند تا بتوانند پاسخ‌گوی خلأ ناشی از فقدان امام بعدی باشند. به باور کلبرگ، این علما با توجّه به شبهات و حملاتی که متوجّه آنها بود، در برهه‌ای مناسب (عصر آل بویه)، برای دفاع از خود و همساز نمودن منابع پیشین با اعتقادات خود، در پی اثبات این امر بر آمدند که: این اعتقادات از مدّت‌ها قبل، از سوی امامیه پرداخته و ارائه شده است. بنابر این، در چنین فضایی و با توجّه به جاذبه‌‌های اعتقاد به غیبت دوازدهمین امام و با تکیه بر زمینه‌های فکری مربوط به عدد دوازده، فرقهٔ «امامیه» به «اثنی عشریه» تبدیل شد.

نقد دیدگاه‌ها

این نوشتار در صدد پاسخ‌گویی به دیدگاه‌های مطرح شده و نقد تفصیلی آنها نیست؛ امّا به صورت فشرده می‌توان گفت پژوهش‌های صورت گرفته در این حوزه، دارای نکات مثبت و منفی فراوانی است و انگیزه‌ها و عوامل گوناگونی بر آن تأثیر داشته‌اند؛ مانند علاقه واقعی نویسنده به کشف حقایق دینی، خرافه‌زدایی، نگرش‌های ضدّ مذهبی، سیاسی و یا تأثیرپذیری از روش‌های علمی غربی. گفتنی است که مهم‌ترین خصوصیت این پژوهش‌ها، تلاش برای نوعی پاسخ‌گویی و کارآمدی است.۱ در برابر، کاستی‌هایی نیز در آنها به چشم می‌آید که برای نمونه، می‌‌توان به چند نکتهٔ کلّی اشاره نمود:

۱. به کارگیری پیش‌فرض‌های شخصی در پژوهش؛

۲. عدم آشنایی با اندیشه‌های عمیق شیعه در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛

1.. شایان ذکر است که کارآمدى لزوماً به معنای موافقت با واقع و حقیقت نیست؛ بلکه ممکن است چیزى کارآمد باشد ولى ارتباطی با واقعیت و حقیقت نداشته باشد.

  • نام منبع :
    نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5136
صفحه از 211
پرینت  ارسال به