طرفداران دیدگاه تحوّل معرفتی
احمد کسروی
وی افکار خود را در بارهٔ شیعه، با انتشار دو کتاب به نامهای در پیرامون اسلام و شیعهگری، و چند مقاله در مجلّه پیمان بیان نمود. در بین این آثار، کتاب شیعهگری از اهمّیت بیشتری برخوردار است و در آن بر علم امام، نصّ بر امامت، عصمت و... فراوان خرده گرفته و با نگاهی تاریخی، اینگونه معارف را خرافات میداند. او در این کتاب، شیعه را گروهی میداند که بر سر قدرت سیاسی، با بنی امیه درگیر شدند و پس از آنکه به برتری خلافت امام علی علیه السلام در برابر سه خلیفه پیشین حکم کردند، دچار آلودگی۱ شدهاند. آن گاه با استنادی ناقص به کلام امام علی علیه السلام، نتیجه میگیرد که امام هیچ اختلافی با خلفا نداشته است. کسروی پس از بیان اختلاف شیعیان با زید و ناتوانی علویان در برابر عبّاسیان، میگوید:
آنها از امام صادق علیه السلام که داعیه خلافت داشت امّا توانی نداشت، با نام «امام (برگزیده شده از سوی خدا)» به جای «خلیفه» نام میبردند... در نتیجه، جنبش سیاسی آنها رویه دینی گرفت.۲
او سپس با بیان اینکه پس از امام عسکری علیه السلام در میان شیعیان اختلافاتی پدید آمد، مینگارد:
پس از امام عسکری[علیه السلام]، عدّهای گفتند امامت پایان یافته، عدّهای گفتند جعفر امام است و عدّهای گفتند آن امام را پسری پنج ساله است که در سرداب نهان میباشد و او امام است. سردسته این عدّه، عثمان بن سعید نامی بود که خود را باب نامید.۳
و در ادامه معتقد است که نام «مهدی» در همهٔ ادیان بوده و گرایش