دیدگاهها
در میان نویسندگان و پژوهشگران مسلمان و غیر مسلمان، همواره دو نوع موضعگیری منتقدانه و دفاعی نسبت به شیعه و آموزههای آن وجود داشته است. از حدود یکصد سال پیش تا کنون، برخی جریانهای تجدّدگرا در حوزه اندیشهٔ شیعه، در پژوهشهایی نقّادانه، هر یک به دلایلی، اندیشههای شیعه را به چالش کشیدهاند و از همان زمان، پاسخهایی نیز از سوی مدافعان به آنها داده شده است. امّا اندکی تأمّل در پژوهشهایی که در سه دههٔ اخیر به صورت علمی و روشمند، به ویژه از طرف پژوهشگران غربی عرضه شده، نشان میدهد که این پژوهشها، از حالت انتقادی محض، به فرضیهسازی گراییده است؛ با این ویژگی که وجه مشترک هر دو گروه متقدّم و معاصر، نگاه تاریخی و ارائهٔ تحلیل بر این اساس است.
بر اساس این دیدگاه، تشیّع پدیدهای تاریخی است که در کشاکش جریانهای سیاسی قرن نخست هجری ظهور کرده؛ ولی بنیانهای آن، ساخته و پرداختهٔ دورههای بعدی است و از این رو، اصول و باورهای بنیادین ثابتی ندارد، بلکه در گذر زمان و با روبه رو شدن با شرایط مختلف، مبانی فکری آن شکل گرفته است. صاحبان این دیدگاه معتقدند که آنچه از دوره شکلگیری شیعه و دورههای بعد از آن، در باورهای شیعیان باقی مانده، لااقل در آن قسم که با دیگر مسلمانان همسو نیستند، ساختگی و مبتنی است بر