و از سوی دیگر، اطلاق آن در برههای خاص، بر گروهی خاص، با حفظ رابطه امام و امامیه همچنان محفوظ است.
واژهٔ «امام» بر وزن کتاب، که از مادّهٔ «أَمَّ» به معنای «قصد کردن» گرفته شده، هم اسم مصدر است و هم به معنای کسی است که مورد اقتدا و پیروی است.۱ بنابر این، گوهر معنایی این واژه به معنای شخصی است که به او اقتدا میشود. این واژه دوازده بار در قرآن به کار رفته است؛ هفت بار به صورت مفرد و پنج بار به صورت جمع (ائمّه).۲ اگرچه برخی مفسّران از جمله تفلیسی، معتقدند که امام در قرآن دارای پنج گونه معنایی است؛۳ امّا قریب به اتّفاق مفسّران بر آناند که مفهوم امام، مرجعیت و رهبری در هدایت و ضلالت است که با حاکمیت گره خورده است و نمیتوان معنای آن را جدا از سعادت و شقاوت پیروان بررسی کرد. همین بیان، در معنای اصطلاحیِ این واژه نیز به کار رفته است.
با این همه، بر سرِ اطلاق «امامیه» بر گروهها و زمان شکلگیری این اصطلاح، میان فِرقنویسان اختلاف است؛ تا آن جا که برخی، این عنوان را برای تمام گروههای شیعه و برخی بر تعدادی از گروههای بعضاً متعارض شیعی اطلاق کردهاند.۴ شهرستانی ضمن اعتقاد به شکلگیری این اطلاق در زمان صادقین علیهما السلام برای گروههای شیعیِ غیر زیدی، معتقد است هر گروهی
1.. لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴؛ التحقیق فی کلمات القرآن، ذیل مادۀ «امّ»؛ معجم مقاییس اللغة، ج ۱، ص ۲۸. ج ۸، ص ۴۲۸؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص ۸۷.
2.. سورۀ بقره، آیۀ ۱۲۴؛ سورۀ هود، آیۀ ۱۷؛ سورۀ فرقان، آیۀ ۷۴؛ سورۀ أحقاف، آیۀ ۱۲؛ سورۀ یس، آیۀ ۱۲؛ سورۀ توبه، آیۀ ۱۲؛ سورۀ أنبیا، آیۀ ۷۳؛ سورۀ قصص، آیۀ ۵ و ۴۱؛ سورۀ سجده، آیۀ ۲؛ سورۀ إسرا، آیۀ ۷۱؛ سورۀ حجر، آیۀ ۷۹.
3.تفلیسی این وجوه را چنین بر میشمرد: «امام به معنای پیشرو، نامه، لوح محفوظ، تورات، و راه روشن و پیدا» وجوه القرآن، ص ۲۸ و ۲۹.
4.. معجم الفرق الاسلامیة، ص۴۶؛ أعیانالشیعة، ج ۱، ص۲۱.