19
نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام

پدید می‌آید. از این رو، اشکال در اَسناد ثمره‌ای ندارد و مورد توجّه قراردادن برخی چهره‌های خاص و برجسته‌سازی تک نمونه‌ها بدون ملاحظهٔ دیگر راویان و یا معیارهای محتوایی، نتیجه‌بخش نخواهد بود و یا نتایجی یک‌سویه را در پی خواهد داشت. کتب مفصّلی نیز به تجمیع این روایات و بررسی سندی آنها بر اساس نظرات شیعیان و اهل سنّت پرداخته‌اند که برای نمونه می‌‌توان به سه کتاب الغدیر، احقاق الحق، و عبقات الانوار اشاره نمود.

در باره محتوای متون نیز باید میزان دلالت متن با توجّه به جهت صدور و ظرفیت محتوا و الفاظِ به کار رفته در آن، برای ایجاد یک ادبیات دینی جدید و بنیان‌ساز، سپس توسعهٔ تکاملی آن مورد مطالعه قرار گیرد. نگاهی به مجموعهٔ روایات اعتقادی و ادبیات به‌کار رفته در آنها، با ملاحظهٔ جوانب تأثیرگذار عناصر تاریخی، نشان می‌دهد که در این متون، گونه‌ای از یک‌پارچگی در بیان موضوعات اصلی و عقاید و شاخه‌های فرعی آن وجود دارد و بدین ترتیب، منظومه‌ای معرفتی پدید آمده است که خاندان وحی از هر عنصر تاریخی برای ارائه و توسعهٔ آن بهره جسته‌اند. در این میان، ممکن است تفاوت‌هایی در متون دیده شود که این تفاوت‌ها فقط در زمینه‌های خارجیِ عرضه آنها وجود دارد. به عبارت دیگر، گاه ممکن است یک سخن و زوایای آن با ملاحظهٔ شرایط گوناگون، در چند مرحله و یا برای چند مخاطب ارائه شود. از این رو، شناخت معنا و دلالت این روایات، معمولاً با مشکلات فراوانی همراه است. علاوه بر آن‌که عدم مخالفت با قرآن، خود، شاخصه‌ای مهم برای پذیرش محتوا است.

افزون بر آنچه گفته شد، پذیرش این مبنا دارای پیامد‌های مهمّی از جمله موارد زیر است:

۱. حتّی با فرض پذیرش ضعف برخی از راویان در سلسلهٔ اسناد، مفاهیم روایات به دلیل برخورداری از شرایط بیرونی مانند شرایط تاریخی و شواهد روایی، قابل پذیرش است. برای نمونه، می‌توان به روایات ابو سمینه اشاره


نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
18

با این نگرش، آنچه به دلیل همسویی شرایط _ هرچند در زمان امامان متأخّر _ تبیین یافته و به ظاهر، جدید می‌نماید، ریشه در قرآن و سنّت دارد که با نقش‌آفرینی عناصر تاریخی و در چند مرحله با سیری اجمالی _ تفصیلی، از حالت بسیط بیرون آمده و تفصیل داده شده است.

همچنین با دقّت در سیر منظومهٔ معارف و آموزه‌های شیعی و توجّه به کارکردهای هر یک از عناصر تاریخی، می‌‌توان چهار دورهٔ نسبی را در فرآیند تبیین اجمالی _ تفصیلیِ معارف در نظر گرفت که عبارت‌اند از:

۱. دورهٔ پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله تا پایان دورهٔ امامت امام سجّاد علیهم السلام (پایه‌ریزی اندیشه)؛

۲. دورهٔ امامت صادقین علیهما السلام تا سال ۱۴۵ هجری (شکل‌گیری و شکوفایی معارف)

۳. دورهٔ امامت امام کاظم و امام رضا علیهما السلام (تثبیت اندیشه و تصحیح اندیشه)؛

۴. دورهٔ امامت امام جواد علیه السلام تا آغاز عصر غیبت (تحقّق عینی اندیشه).

اعتبارسنجی روایات

از آن جا که در این بحث، استناد به روایات اهمّیت فراوانی دارد و گاه در پذیرش روایات و استناد به آنها اختلاف نظرهایی به چشم می‌خورد، باید مبنایی برای استفاده از روایات لحاظ گردد. روش اعتبارسنجی روایات در این بحث، مبتنی بر دیدگاه قدما است.

توضیحْ این‌که: متون روایی را از دو جهت باید بررسی کرد: نخست جهت سندی و صدوری روایات، دوم دلالت محتوایی متون. آنچه در لابه‌لای این گفتار مورد استناد قرار می‌گیرد، به لحاظ سندی و راویان شیعی و سنّی آن، دارای تعدّد و مشابهات است؛ به نحوی که اطمینان به صدق آن

  • نام منبع :
    نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5178
صفحه از 211
پرینت  ارسال به