با این نگرش، آنچه به دلیل همسویی شرایط _ هرچند در زمان امامان متأخّر _ تبیین یافته و به ظاهر، جدید مینماید، ریشه در قرآن و سنّت دارد که با نقشآفرینی عناصر تاریخی و در چند مرحله با سیری اجمالی _ تفصیلی، از حالت بسیط بیرون آمده و تفصیل داده شده است.
همچنین با دقّت در سیر منظومهٔ معارف و آموزههای شیعی و توجّه به کارکردهای هر یک از عناصر تاریخی، میتوان چهار دورهٔ نسبی را در فرآیند تبیین اجمالی _ تفصیلیِ معارف در نظر گرفت که عبارتاند از:
۱. دورهٔ پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله تا پایان دورهٔ امامت امام سجّاد علیهم السلام (پایهریزی اندیشه)؛
۲. دورهٔ امامت صادقین علیهما السلام تا سال ۱۴۵ هجری (شکلگیری و شکوفایی معارف)
۳. دورهٔ امامت امام کاظم و امام رضا علیهما السلام (تثبیت اندیشه و تصحیح اندیشه)؛
۴. دورهٔ امامت امام جواد علیه السلام تا آغاز عصر غیبت (تحقّق عینی اندیشه).
اعتبارسنجی روایات
از آن جا که در این بحث، استناد به روایات اهمّیت فراوانی دارد و گاه در پذیرش روایات و استناد به آنها اختلاف نظرهایی به چشم میخورد، باید مبنایی برای استفاده از روایات لحاظ گردد. روش اعتبارسنجی روایات در این بحث، مبتنی بر دیدگاه قدما است.
توضیحْ اینکه: متون روایی را از دو جهت باید بررسی کرد: نخست جهت سندی و صدوری روایات، دوم دلالت محتوایی متون. آنچه در لابهلای این گفتار مورد استناد قرار میگیرد، به لحاظ سندی و راویان شیعی و سنّی آن، دارای تعدّد و مشابهات است؛ به نحوی که اطمینان به صدق آن