17
نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام

شکل‌گیری و رشد جریان‌های فکریِ یک جامعه، در بستر حوادث و شرایط گوناگونی رخ می‌دهد که گاه همسو و گاه غیر همسو با آن جریان‌ها هستند. از این رو، برای مطالعه و شناخت فراز و نشیب‌های یک جریان فکری، علاوه بر حوادث اصلی و تأثیرگذار تاریخی، باید به دیگر عوامل جزئی و بسترساز نیز توجّه شود تا تحلیل یک جریان، همه‌جانبه و به دور از جهت‌گیری‌های غیر منصفانه انجام پذیرد.

به عبارت دیگر، برای تحلیل درست یک پدیده، نیازمند شناخت و به کارگیری عناصر تاریخی هستیم. از این رو، مقصود از تعبیر «عنصر تاریخی»، هر حادثه یا جزء کوچکی از عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است که در یک جریان فکری در بستر تاریخ، نقش‌آفرین بوده است. مثلاً برای تبیین معنا و جایگاه امام، نمی‌‌توان تنها به یک حادثهٔ سیاسی اکتفا کرد؛ زیرا توجّه به فهم عمومی جامعه اسلامی، ضرورت‌های علمی اقشار تازه مسلمان در موضوعات دیگر، گرایش‌های اجتماعی مردم و قدرت اقتصادی آنان در گرایش به معارف و مانند این موارد، هر یک به اندازهٔ خود، در مسیر تبیین این آموزه توسّط امامان اثرگذارند.

بنابر این، اگرچه مصدر محتواساز معارف الهی، منبعی واحد است؛ امّا ملاحظات خاص در موضوعات مختلف، سبب ایجاد نوسان در نحوه بیان معارف می‌شود و وجود شرایط گوناگون سبب می‌گردد تا مبیّنِ احکام الهی، لایه‌های گوناگون معارف الهی را با شگردهایی خاصّی همانند اجمال‌گویی یا تفصیل‌گویی و نیز افزایش یا کاهش ارائه محتوای معرفتی در سطح فهم عوام و خواصّ جامعه، منتشر سازد؛ بی آن‌که در اصل معرفت، تغییری محتوایی و بنیادی حاصل شود. از همین رو است که پیامبر و امامان علیهم السلام تبیین دستگاه معارف را به مرور زمان و به میزان همسویی عناصر تاریخی (اجزای اثرگذارِ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و در پاره‌ای موارد اقتصادی) انجام داده‌اند؛ هرچند بنیان‌های تفکّر در تمام دوران‌ها، برای خواص بیان شده باشد.


نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
16

توصیف این کتاب، به یقین می‌توان بر این نکته تأکید کرد که قرآن اساسی‌ترین شاخصه و معیار در سنجش درستی یا نادرستیِ هر آموزه‌ای است و هر گونه معرفت دینی، بازگشت به قرآن دارد.۱

از دیگر سو، ارائه معارف الهی و نبوی باید با لحاظ واقعیت‌های پیرامونی و خارجی (شرایط زمانی و مکانی و پیشامدهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) همراه باشد تا علاوه بر قابل فهم بودن و دارا بودن جایگاه، به صورت یک مکتب و جریان فکری تحقّق ‌یابد. این، واقعیتی است که در زمان پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله بارها رخ داد و به سبب آن، تبیین و تشریح برخی معارف اصلی (همچون مسئله جانشینی و اکمال دین) و معارف فرعی (همانند تبیین عمدهٔ احکام شرعیِ مربوط به نماز، روزه، نکاح، طلاق، حج، حجاب و تحریم خمر) به صورت تدریجی و در بستر زمان انجام شد.

بی شک، با لحاظ این فرآیند، علاوه بر سه عنصر اساسی تبلیغ یعنی فرستندهٔ محتوای وحیانی، دریافت کنندهٔ وحی و محتوای وحی، باید عامل دیگری نیز به عنوان چهارمین عنصر اساسی، وجود داشته باشد؛ یعنی هدایت‌گری بعد از پیامبر صلّی الله علیه وآله۲ که همان امتداد نبوّت و اصلی بر آمده از سنن الهی است. این عنصر در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام «امامت» خوانده می‌شود. بنابر این، مسئولیت پیامبر و امامان، بیان و تبیین، تکمیل و ارائهٔ آموزه‌های وحیانی، برای پنجمین عنصر اساسی یعنی تودهٔ مخاطبین، با تأکید بر فضاسنجیِ توده مخاطب و شناخت تمامی شرایط پیرامونیِ آن است.۳ این نگاه، به خوبی نشان می‌دهد که تبیین یک آموزه به وسیله امامان و به قصد فراگیر شدن و نهادینه کردن آن در جامعه، پیچیدگی‌های خاصّی دارد؛ زیرا

1.«إذا حدّثتکم بشیءٍ فاسئلونی عن کتاب اللّه» الكافی، ج ۱، ص۶۰.

2.«ٱلرَّاسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷.

3.الکافی، ج۱، ص ۲۳؛ الغیبة، ص۴۱؛ وموارد مشابه آن در صحیح البخاری، ج ۱، ص ۴۱.

  • نام منبع :
    نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5302
صفحه از 211
پرینت  ارسال به