محمّد علیهم السلام به برتری او اقرار داشته باشند. امّا در جای دیگر به همان راوی (ابو الجارود) توضیح مفصّلی میدهد:
سألتُ أبا جعفر الباقر علیه السلام: بم یُعرف الامام؟ قال: بخصال اوّلها: نصٌّ من اللّه تبارك و تعالى علیه و نصبه علماً للنّاس حتّى یكون علیهم حجّة لأنّ رسول اللّه صلّی الله علیه وآله نصب علیاً علیه السلام و عرّفه الناسَ باسمه و عینه و كذلك الائمة علیهم السلام ینصب الأوّلُ الثانيَ و....۱
ابو الجارود گويد: از امام باقر علیه السلام پرسيدم: امام با چه نشانهاى شناخته مىگردد؟ فرمود: «با چند خصلت كه در او است و نخستين آنها، تصريح از جانب خداوند تبارك و تعالى بر امامت او است و قرار دادن او به عنوان نشانهاى برای مردم كه حجّت خدا بر ايشان باشد؛ چون پيامبر صلّی الله علیه وآله كه على علیه السلام را به امامت منصوب نمود، با بردن نام او و تعيين وى، او را به مردم شناسانْد، و همچنين هر یک از ائمّه علیهم السلام نیز امام بعدى را منصوب مىنماید».
ابان بن تغلب، منصور بن حازم و برخی دیگر از راویان، همین مطلب را از صادقین علیهما السلام نقل میکنند. ایشان با استناد به آیهٔ اولی الامر و واقعه غدیر، امام را وصیّ پیامبر، منصوبِ از جانب خدا و «مفترض الطاعة» معرّفی میکنند.۲ گزارشی تاریخی از دورهٔ امام باقر علیه السلام، حاکی از آن است که حکومت هشام از فراگیر شدن این اعتقاد، به هراس افتاده بود.۳ همچنین، تعقیب وصیّ امام صادق علیه السلام توسّط منصور عبّاسی، حاکی از فراگیری این باور در میان عموم جامعه است.۴