157
نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام

محتوای روایات امامت در این دوره، امامت را موهبتى الهى در خاندان اهل بیت علیهم السلام می‌داند كه قبل از رحلت امامِ قبلى و به دستور پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله با نصّ جلىّ، به امام بعدى انتقال مى‏یابد. امام را دارای علمی فراتر از سایر انسان‌ها _ حتّی فراتر از انبیا _ می‌داند که این علم از منابع خاصّی سرچشمه می‌گیرد و از طریق نوعی وراثتِ شایسته‌سالارانه انتقال می‌یابد. امام دارای مقامی است که او را از گناه و خطا مصون می‌دارد. بر این اساس، امامِ منصوص الهى لازم نیست بلافاصله پس از نصب، قیام كند و حقّ سیاسى خود را در جامعه به دست آورد؛ زیرا او یک رهبر روحانى است و تنها هنگامی وارد عرصهٔ سیاست و قدرت می‌شود كه جامعه به بلوغ سیاسی در باره حقوق امام رسیده باشد و با مراجعه به امام، خواستار برقرارى حكومتی بر اساس احکام اسلام شود.

اکنون برخی از این موارد را بررسی می‌کنیم:

نصّ و نصب

در منازعه‌ای که محمّد بن حنفیه با امام سجّاد علیه السلام دارد، او بر این امر اقرار می‌کند که پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله، امام علی علیه السلام را و او حسنین علیهما السلام را وصیّ خود قرار داده و به امامت منصوب کرده است.۱ هرچند عموم مردم مدینه با اعتقاد به وصیّ بودن امام حسن علیه السلام، به عنوان خلیفه و نه به عنوان امام و حجّت الهی، با ایشان بیعت نمودند؛۲ ولی این اندیشه در زمان امام باقر علیه السلام رواج عمومی پیدا کرد. امام در پاسخ به این سؤال که مردم پس از رحلت یک امام با چه معیاری می‌توانند امام بعدی را بشناسند، از وصیّت، به « اقرار آل محمّد له بالفضل»۳ تعبیر می‌کند؛ یعنی امام بعدی کسی است که آل

1.. بصائر الدرجات، ص۵۰۲؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۴۸.

2.. ترجمة الامام الحسن، ص ۷۴؛ دلائل الإمامة، ج ۵، ص ۱۵۸؛

3.. الغیبة، نعمانی، ص ۱۲۹؛ الخصال، ج ۱، ص۲۰۰.


نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
156

امامت را ارائه نمودند. ایشان برای ارائهٔ تصویری درست از معنای امامت که همان جانشینی پیامبر در اموری فراتر از حاکمیت سیاسی بود، تلاش کردند با بهره‌گیری و عبور از نصوص دوره پیشین و بر اساس همان بنیان‌های پی‌ریزی شده، تفصیلی از احادیث پیشین را به وسیلهٔ راویان پرسشگر، در مدینه، کوفه، حلب و شهرهای دیگر نشر دهند. هشام بن حکم در این‌ باره می‌گوید که تنها در منیٰ، پانصد مسئله اختلافی را از امام شنیده است.۱

گزارش‌های متعدّد دیگری هم از بیان معارف در محافل عمومی و خصوصی و یا در مناظرات و سفرهای حج، در اختیار است.۲ از جمله، روایتی از ابو بصیر که در منیٰ از امام سؤالی در باره اعتقادات شیعه می‌پرسد:

خدمت امام صادق علیه السلام رسيدم و عرض كردم: «قربانت گردم! از شما پرسشى دارم. آيا در اين جا كسى (نامحرم) هست كه سخن مرا بشنود؟». امام صادق علیه السلام پرده‏اى را كه در ميان آن جا و اتاق ديگر بود، بالا زد و آن جا سر كشيد، سپس فرمود: «اى ابا محمّد! هر چه خواهى، بپرس». عرض كردم: «قربانت گردم! شيعيان حديث می‌كنند كه پيغمبر صلّی الله علیه وآله به على علیه السلام بابى از علم آموخت كه از آن، هزار باب علم گشوده گشت». فرمود: «اى ابا محمّد! پيغمبر صلّى صلّی الله علیه وآله به على هزار باب از علم آموخت كه از هر باب آن، هزار باب گشوده می‌شد». عرض كردم: «به خدا كه علم كامل و حقيقى، این است». امام علیه السلام ساعتى (براى اظهار تفكّر) [با کوبیدن انگشت] به زمين اشاره كرد و سپس فرمود: «آن، علم است؛ ولى علم کامل [و تمام] نيست».سپس فرمود: «اى ابا محمّد! همانا جامعه نزد ما است؛ اما مردم چه می‌دانند جامعه چيست!». عرض كردم: «قربانت گردم! جامعه چيست؟» فرمود: «طوماری است به طول هفتاد ذراع...».۳

1.الکافی، ج ۱، ص ۲۶۲.

2.الکافی، ج ۱، ص ۲۳۹.

3.. رجال الکشّی، ص ۱۷۶؛ اصول کافی، ترجمهٔ مصطفوی، ج ۱، ص ۳۴۵.

  • نام منبع :
    نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6734
صفحه از 211
پرینت  ارسال به