نزدیکان خویش، روند جدیدی را برای استمرار نبوّت پیریزی کند.۱ بر این اساس، به حدود سی نفر از نزدیکانش پیشنهاد میدهد که هر کدام او را در امر رسالت یاری کند، به عنوان برادر، وصی و خلیفهٔ پیامبر معرّفی شود. این واقعه به «یوم الانذار» معروف شد:۲
أیّكم یؤازِرنی على هذا الأمر على أن یكون أخی و وصییّ و خَلیفتی فیكم من بعدی؟.
چه كسى مرا در اين كار پشتيبانى مىكند تا برادر و وصىّ و خليفهٔ من در ميان شما شود؟.۳
آن گونه که از نوع برگزاری این مجلس بر میآید، زوایای اسلامِ نو پا و عدم تفصیل وصایت و خلافت، مجالی برای توضیح خواستن و پرسش از معنای عمیق آن را فراهم نمیکرد. از این رو، تنها بر همان معنای عرفی وصایت و خلافت اکتفا شده و فهم عمومی، فراتر از آن نرفته است.۴ در گزارشی از ادامهٔ این ماجرا، به صورت صریح آمده است که برخی از حاضران به انتخاب علی علیه السلام، به مسخره کردن ابو طالب پرداختند که
1.. «وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ ٱلْأَقْرَبِينَ » سورۀ شعرا آیۀ ۲۱۴.
2.. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۷؛ تاریخ مدینة، ج ۴۲، ص۴۶؛ الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۶۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۳۰۶.
3.. البته برخی از نقلها، در این سه واژه دارای اختلافاتی هستند و گاه به یک یا دو مورد از آن یا موارد دیگری اشاره کردهاند؛ امّا همۀ متون اذعان دارند که این مجلس، بار اوّل به سرانجام نرسید و به سبب متفرّق شدن خویشان پیامبر( دو بار برگزار شد. در مجلس دوم نیز رسول خدا( سه بار درخواست خود را اعلام کرد؛ امّا تنها علی بن ابی طالب به این پیشنهاد پاسخ داد و این نشاندهندۀ اهمّیت موضوع است و امکان ندارد با الفاظ ساده همراه بوده باشد.
4.. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۴۱۲ به بعد. ذکر این نکته لازم است که بر اساس برخی گزارشها، مواخاة و برادری، از موجبات ارث و وصایت به شمار میآمده است. بنا بر این، فرهنگ عمومی پذیرای این نکته بوده و احتمالاً پیامبر( نیز از این فضا استفاده کرده است.