همان گونه که در فصل پیش گفته شد، فرآیند تعلیم و تبیین آموزههای اهل بیت علیهم السلام، تحت تأثیر عناصر تاریخی و اثرگذار، دارای سیری اجمالی _ تفصیلی است؛ بی آنکه ناهمگونی و تعارض بنیادین میان اجزای درونی و برونیِ این آموزهها یافت شود.
موضوع امامت نیز آن گونه که شیعه بدان معتقد است و آن را امری فراتر از خلافت سیاسی میداند، یکی از بنیادیترین اصول تشیّع به شمار میآید و دارای فرآیندی اجمالی _ تفصیلی است که در کنار عقاید دیگر، در سایهٔ عناصر تاریخی طیّ چهار دورهای که نام بردیم، بیان شده است. تبیین این مهم، با در نظر گرفتن نصوص گوناگون و متنوّع و همخوانی میان آنها، به خوبی قابل درک است.
با تأمّلی در نصوص به دست آمده از کتب شیعی و سنی، در مییابیم که سه شرط ضروریِ «علم»، «عصمت» و «نصّ و نصب»، برای پذیرفتن یک شخص به عنوان امام مطرح شده است. افزون بر این، نصوص مذکور را میتوان در سه دسته جای داد. این دستهبندی در دورهٔ نخست، پر واضح است؛ امّا در دورههای بعد، این واژگان به صورت ترکیبی با یکدیگر، منظومهای واحد و نظریهای هماهنگ را در باب امامت تشکیل میدهند. با نگاهی از این منظر، میتوان به نحوهٔ تبیین اجمالی _ تفصیلی، به خوبی دست یافت و آن را نشان داد. این سه دسته عبارتاند از:
۱. نصوصی که به صورت مستقیم و صریح امّا در قالب تکواژهها، به بیان موضوع امامت میپردازند. روایات مشتمل بر این الفاظ، در دورهٔ