111
نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام

بدین ترتیب، در این دوره بیست ساله،‌ خفقان سیاسی از روی شیعیان، ناحیه امامت، عالمان شیعه و شخص امام علیه السلام بر داشته شد، تا آن‌که با قدرت گرفتن منصور، بار دیگر فضای سیاسی رو به خفقان نهاد.

شرایط فرهنگی

چنان‌که گفته شد، شرایط فرهنگی در دوره پیشین، بسیار ناگوار بود و القای معارف، به صورت اندک و غالباً با رویکرد دعا و مناجات نشر می‌یافت. این رویکرد حتّی گاه در باره خواص نیز شایع بود. ابو حمزهٔ ثمالی، رسالهٔ زهد را که در زمان امام سجّاد علیه السلام دیده و به آن حضرت عرضه داشته بود، بعدها عرضه می‌کند:

دفترى خواندم كه در آن، گفتارى در بارهٔ زهد از قول على بن الحسين علیه السلام وارد شده بود و من آنچه را در آن بود، نوشتم و خدمت امام علیه السلام رسيدم و آنچه را در آن بود، به ايشان عرضه كردم، امام علیه السلام آن را شناخت و درست دانست. در آن [دفتر] چنين آمده است: «به نام خداوند بخشايندهٔ مهربان. خداوند در نيرنگ ستمكاران و تجاوز حسودان و يورش زورگويان، براى ما و شما كافى است. اى مؤمنان! طاغوت‏ها و پيروان دنيامدار و دنياطلب ايشان كه پيوسته بر كالاى پوسيده و پست و زودگذر آن دل بسته‏اند، شما را نفريبند».۱

اگرچه این رساله به نام رسالهٔ زهد شهرت دارد، امّا آنچه در این رساله پر اهمّیت است و در تذکّرات متعدّد امام، با رویکرد موعظه‌ای بیان شده، تفکیک میان دو جریان است: یکی مستحقّ خلافت، جانشینی و وصایت پیامبر که تبعیت از آن اطاعت از خدا است، و دیگری جریان حاکم و ظالم که تبعیت از آن، نافرمانی خدا است.

1.. الکافی،ج ۴، ص۲؛ بهشت کافی، ترجمهٔ روضه کافی، ص ۴۴؛ صحیفهٔ سجّادیه، صحیفه دربارۀ زهد.


نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
110

عدم صداقت آنان به شمار می‌آمد و باعث می‌شد که رغبت مردم به امام علیه السلام بیشتر و حسّاسیت‌هایی علیه عبّاسیان ایجاد شود. بنابر این، به فعّالیت‌های امام صادق علیه السلام چندان واکنشی نشان نمی‌دادند، تا آن‌که در سال ۱۳۲ هجری، حکومت بنی‌ امیه به صورت کامل سرنگون شد.

با به وجود آمدن این موقعیت، امام صادق علیه السلام با آزادی عمل پدید آمده فعّالیت‌های خود را سرعت بخشید و علاوه بر مدینه، در مناطق مختلفی مانند مکّه و منیٰ به نشر معارف پرداخت. امام تا سال ۱۴۵ که هنوز بنی عبّاس استقرار کامل نیافته بودند در نشر معارف آزادی عمل داشت. شیعیان نیز بدون هیچ واهمه‌ای، از کوفه و خراسان و شهرهای دیگر در مدینه به خدمت امام علیه السلام می‌رسیدند و یا ایّام حج را با امام می‌گذراندند و مسائل علمی‌خود را در کمال آرامش می‌پرسیدند. حتّی عالمان اهل سنّت نیز خود را از مراجعه به امام بی نیاز نمی‌دیدند. افرادی مثل ابو حنیفه و مالک نیز سؤالاتشان را از امام صادق علیه السلام می‌پرسیدند و به آن افتخار می‌کردند.۱ این در حالی بود که کسی از جانب حکومت، متعرّض آنان نمی‌شد. ابن حمدون در این باره می‌گوید:

منصور به جعفر‌ بن‌محمّد[علیهما السلام] نامه‏اى نوشت كه چرا شما مثل سایر مردم، با ما رفت و آمد نمی‌كنى؟ امام در جواب فرمود: «ما ثروتى در اختیار نداریم كه برای ‏حفظ آن، از تو بترسیم. و نزد تو هم در مورد آخرت چیزى نیست كه به امید آخرت نزدت بیاییم. نه در نعمتى هستى كه براى تهنیت بیاییم و نه آن موقعیت را تو بلا مى‏دانى كه براى تسلیت بیاییم. پس براى چه بیاییم؟!». منصور در پاسخ نوشت: «براى نصیحت پیش ما بیا». جعفر بن‌ محمّد چنین پاسخ داد: «هر كس به دنبال دنیا باشد، تو را نصیحت نمی‌كند و هر كس جویاى آخرت باشد، با تو هم‌نشین نمی‌شود».۲

1.. الامام الصادق والمذاهب الاربعة، ج۱، ص۶۱؛ و رکبت مع السفینة، ص۵۳۶.

2.. التذکرة الحمدونیة، ج۱، ص۱۱۳.

  • نام منبع :
    نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهل بیت علیهم السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    01/01/1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6656
صفحه از 211
پرینت  ارسال به