واتّهموا نبیّک وجَحَدوا آیاتِک سخروا بإمامِك و حَمَلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِ آلِ محمّد.۱
و متّهم کردند پیغمبرت را و منکر آیات تو شدند، امامت را مسخره کردند و مردم را بر دوش آل محمّد علیهم السلام سوار کردند.
این وضع در دوران امام حسن علیه السلام نیز ادامه یافت. در روایتی از امام صادق علیه السلام برخوردهای اجتماعی با امام حسن علیه السلام پس از صلح آن حضرت با معاویه، بسیار پر تنش توصیف شده و سخن از توهینهای مردم نسبت به آن حضرت به میان آمده است.۲ شیخ مفید در توصیف اوضاع امام، جامعهای متشتّت را ترسیم میکند که در آن جامعه، دوستداران امام کمترین اثر را دارند و حتّی امام در میان آنان نیز روزگار را در غربت سپری میکند.۳
از این ترسیم، به روشنی میتوان به نبود شرایط اجتماعیِ مناسب برای القای معارف پی برد. حضور حسنین علیهما السلام در مراسم حج به عنوان فرزندان پیامبر نیز نتوانست جایگاه اجتماعیِ مناسبی را برای ناحیهٔ امامت ایجاد کند. حتّی امام حسین علیه السلام به هنگام قیام، بر جایگاه اجتماعی خود تأکید نمیکند و تنها به برخی افراد خاص و گروههایی مانند بنیهاشم، نامههایی مینگارد۴ و در بارهٔ اوصاف مردم میفرماید:
1.عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۲۷۰؛ کامل الزیارات، ص ۵۱۹.
2.بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۸۷؛ تحف العقول، ص ۳۰۸.
3.. «آن زمان، مردم پنج گروه بودند: گروه اوّل: شیعیان امام علی علیه السلام. گروه دوم: خوارج كه در صدد مبارزه با معاویه بودند و چون امام مجتبى علیه السلام قصد جنگ با شام را داشت، گرد او جمع شده بودند. گروه سوم: طمعكارانى كه به دنبال غنایم مىگشتند. گروه چهارم: كسانى كه عوام بودند و نمىدانستند چه كنند. گروه پنجم: کسانی بودند كه به انگیزهٔ عصبیت قبیلگى و بدون توجّه به دین، تنها تابع رؤساى خود بودند». الارشاد، ج ۲، ص۱۰.
4.. امام فقط به مردم هشدار میدهد و میفرماید: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم. از طرف حسین بن على بن ابى طالب به سوى بنى هاشم. امّا بعد: هر كسى از شما به من ملحق شود، شهید خواهد شد و كسى كه تخلف نماید به فتح و پیروزى نخواهد رسید». كامل الزیارات، ص ۷۵.