وی سپس در توجیه اینکه چرا باید جانشین پیامبر اعلم باشد، توضیح میدهد که اگر به همه حدود، احکام، شرایع و سنن الهی عالم نباشد، از اینکه حدود الهی را تغییر دهد در ایمنی نخواهد بود. بنابراین ممکن است کسی را که استحقاق قطع دست دارد، حد بزند و دست کسی را که استحقاق حد دارد قطع کند؛ ازاینرو هیچ حدی را آنگونه که خدا دستور داده اجرا نکند و با اینکه خواسته صلاح ایجاد کند، فسادی رخ دهد.۱
او در پاسخ به پرسش کسی که از معنای معصوم بودن امام میپرسد، پاسخ میدهد: از امام صادق علیه السّلام درباره این مطلب پرسیدم؛ ایشان فرمودند: «المعصوم هو الممتنع باللّٰه من جمیع محارم اللّٰه و قال اللّٰه تبارک و تعالی: (وَمَن یَعتَصِم بِاللهِ فَقَد هُدَی اِلَی صِراطٍ مُستَقیم)».۲
از این حدیث که مورد پذیرش هشام هم هست، دانسته میشود که وی عصمت را حاصل پرهیز معصوم با استعانت از خداوند از همه گناهان برمیشمرد (توضیح، اینکه در این متن، از سویی «خودداری از گناه» به معصوم اسناد داده شده و از سوی دیگر، این خویشتنداری، با «استمداد از خدا» میسور میگردد).۳
در میان اصحاب امام صادق علیه السّلام سلیط (پدر یزید بن سلیط) در بیان توضیح درباره ائمه علیه السّلام از واژه «مطهرون»۴ استفاده کرده که میتواند به آیه تطهیر اشاره
1.. ر.ک: ابنبابویه، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۷.
2.. ابنبابویه، معانی الاخبار، ص۱۳۲، ح ۲. برای درک بهتر این روایت، ر.ک: همان، ح ۱.
3.. برای دیدن برخی دیگر از عبارات وی که میتواند به فهم دیدگاه او در این بحث کمک کند، ر.ک: ابنبابویه، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۶ - ۳۶۷ (مطالعه این متن نشان میدهد که مقصود هشام از واژه معصوم، الهی بودن منشاء آن است)؛ فاریاب، عصمت امام، ص۲۰۱.
4.. سلیط، خطاب به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: «بأبی انت و امی کلکم ائمة مطهرون...» (الکلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۴ و ابنبابویه، الامامة و التبصرة من الحیرة، ص۷۷، ح ۶۸).