آنچه اشاره شد- در دست نیست، نمیتوان ارزیابی روشنی درباره میزان تطور دیدگاه قاضی نسبت به نظرات اکابر معتزله پیش از وی ارائه کرد.
راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) عصمت را حفظ پیامبران از سوی خدا دانسته به وسیله اعطای اختصاصی نهاد پاک به آنان، سپس به وسیله دادن برتریهای جسمانی، سپس با یاری دادن و راسخ نمودن گامهای آنان، سپس با فرود آوردن آرامش بر آنان و با نگهداری دلهای آنان و با توفیقبخشی به آنان.۱
راغب در این تعریف، از سویی، عصمت را به خدا نسبت میدهد و از سوی دیگر، مصادیق حفظ را بر میشمرد. از سوی سوم، وی میان این مصادیق، ترتیب وقوع بیان کرده است. به نظر میرسد لطفی که در عبارات معتزله پیش از وی به طور اجمالی مطرح است، در عبارت وی، با تفصیل و ذکر مصادیق و ترتیب میان آنها به چشم میخورد. ازآنجاکه راغب، مفسر و لغتشناس قرآن کریم بوده و با متون روایی انس داشته، احتمالاً این مصادیق و ترتیب زمانی و منطقی میان آنها را از آیات و روایات اخذ کرده است. این عملکرد وی نشان میدهد که حد اقل از عصر وی، برخی از معتزله، در تحلیل عصمت و منشأ آن، افزون بر تحلیلهای عقلانی، به متون وحیانی نیز توجه پیدا کردهاند.
ازآنجاکه راغب، یک متکلم صرف نیست و به محتوای روایات و بهویژه مضمون آیات توجه ویژه دارد و در تبیینهای خویش از «تحلیلهای دستگاه فکری معتزله» و «آیات و روایات»، همزمان بهره میبرد، شاید نتوان وی را یک نقطه عطف در اندیشه معتزله دانست؛ زیرا از سویی، راغب در حد متکلمان ارشد معتزله مانند قاضی عبدالجبار به شمار نمیرود و از سوی دیگر، توضیحات معتزله معاصر وی و نیز معتزلیان پس از