دقت در تعریف معتزله برای عصمت، بخشی از دیدگاه آنان را انعکاس میبخشد. سعد بن عبد اللّٰه اشعری (م ۳۰۰ ق) نظری را نقل میکند که احتمالاً دیدگاه معتزله است. بنا بر نقل وی، گروهی بر این باوراند که عصمت از سوی مردم و کار آنان است، و بر آن مدح و مذمت میشوند.۱
این تعریف که جزو متقدمترین متون غیر وحیانی درباره تعریف عصمت است با دیدگاههای معتزله درباره تفویض سازگار به نظر میرسد. گفتنی است که وی این تعریف را در برابر تعریف گروهی دیگر آورده که عصمت را مانعی الهی میدانند و ازاینرو در عداد جبرگرایان در عصمت میگنجند. طبق مبانی موجود در آن عصر، این دیدگاه جبراندیش، باید نظر اهل حدیث باشد. با توجه به اینکه در عصر سعد بن عبد اللّٰه اشعری مهمترین دیدگاههای غیرامامی مطرح در فضاهای علمی، دیدگاه اهل حدیث و معتزله است، این دیدگاه که عصمت را فعل انسان قلمداد میکند، به احتمال قوی، دیدگاه معتزله است و نشان میدهد که در نیمه دوم قرن سوم، دیدگاه آنان درباره عصمت، ارزش ثبت در نوشتارهای علمی را داشته است. دقت در این تعریف، نشان میدهد که قائل آن، محور عصمت را اختیار و اراده معصوم میداند. همچنین نقش خدا در این تعریف، نمایان نیست. ظاهراً این مطلب با تفویض از دیدگاه معتزله منافاتی ندارد.
ابوالحسن اشعری نیز تعریفهایی برای عصمت دارد. یکی از تعریفهای او با مبانی معتزله سازگار است. البته وی این تعریف را با صراحت به معتزله نسبت نمیدهد. متن این تعریف که بعداً در میان معتزله شهرت بیشتری یافته، چنین است: عصمت، لطفی از سوی خداست که برای بنده