125
منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)

بر خدا واجب می‏داند.۱ فیاض همه معصومان را ولی، و ولی را کسی می‏داند که رضای پروردگار را بررضای مخلوقات ترجیح می‏دهد.۲ از این فرازهای دیدگاه وی نیز می‏توان برداشت کرد که بسیاری از صفات کمال و اخلاق حمیده و نزاهت از بیشتر صفات نقص و اخلاق رذیله و عیوب و امراض مُنفِّره، جزء افعال ارادی انسان است و فعل و ترک آنها مستند به اراده و اختیار اوست.

از سوی دیگر، ازآنجاکه وی تحلّی به فضایل و تخلّی از رذایل را در معصوم از مقوله لطف می‏داند، طبق مسلک متکلمان، آن را بر خدای سبحان، واجب می‏داند و آن را در زمره لطف و توفیق فراهم آمده از سوی خدای سبحان بر می‏شمارد. فیاض در سرمایه ایمان با اینکه عصمت را غریزه می‏داند که در بخش دیدگاه‏های فلسفی وی خواهد آمد؛ اما با این حال، عصمت را لطف به افرادی می‏داند که تنها با عصمت می‏توانند فرامین الهی را محقق سازند۳ و این لطف را بر خدا واجب می‏داند.

این عبارت فیاض هم نشان می‏دهد که وی در سرمایه ایمان بین دیدگاه‏های کلامی و فلسفی خویش جمع کرده است. ازآنجاکه محور دیدگاه متکلمان، این است که عصمت، لطف خدا همراه اراده معصومان است و دیدگاه فلاسفه ـ همان‎گونه که گذشت ـ حتی اگر قائل به اراده معصومان باشند، به جبر منتهی خواهد شد. به نظر می‏رسد که جمع بین اختیارکلامی عدلیه و جبر فلسفی، جمع بین نقیضین است. تنها عذری که برای فیاض می‏توان در نظر گرفت، این است که یا وی به این جمع نقیضین التفات ندارد و یا به جبر فلسفی باور ندارد.

1.. ر.ک: فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۲۳، ۴۷۰، ۳۹۴ - ۳۹۷، ۵۵۰ - ۵۵۵ و ۵۹۱ - ۵۹۴؛ همو، سرمایه ایمان، در اصول اعتقادات، ص۹۲.

2.. فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۵۶.

3.. فیاض لاهیجی، سرمایه ایمان، در اصول اعتقادات، ص۹۲.


منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
124

ازاین‎رو شاید بتوان گفت همان‎گونه که استفاده از تبیین‏های فلسفی در برخی موارد، نقطه قوت به شمار می‏رود، اما عدم توجه به لوازم فاسد یا مبانی ناصحیح آنها می‏تواند مسیر بحث را منحرف سازد. در پاسخ پرسش دوم باید گفت که افزون بر سیطره گفتمان تبیین‏های فلسفی در این دوره، شاید بزرگانی مانند فاضل مقداد و پیش از وی علامه حلی احساس می‏کرده‏اند که در تعریف عصمت از سوی متکلمان اگرچه به اثرگذاری خدا در تحقق عصمت توجه لازم شده، اما به سهم معصوم در حصول عصمت توجه و تصریح لازم نشده است؛ ازاین‎رو افزون بر لطف، به ملکه هم در تعریف عصمت تصریح کرده‏اند. با این حال، سایه اشکال متمایز بودن مبانی و لوازم هر یک از دو محور لطف و عصمت بر عملکرد این بزرگان سنگینی می‏کند. از توضیحات فوق، پاسخ این پرسش نیز آشکار شد که دو دیدگاه لطف و ملکه با هم سر سازش ندارند؛ زیرا اگر دقیقاً به مبانی و لوازم هر یک از این دو ملتزم باشیم، قابل جمع نیستند.

فیاض لاهیجی (م۱۰۷۲ق) در دو اثر خویش به عصمت و منشأ آن پرداخته است. ازآنجاکه وی بین کلام و فلسفه در گردش است، توضیحاتش نیز آمیزه‏ای از تحلیل‏های کلامی و فلسفی است. به همین دلیل، تحلیل‏های کلامی وی در اینجا و تحلیل‏های فلسفی‏اش در بخش بررسی دیدگاه فلاسفه عرضه خواهد شد. فیاض، عصمت را از دیدگاه متکلمان، لطف به مکلفان و آن را بر خدای تعالی واجب می‏داند. وی تحقق لطف را به این می‏داند که هر چیزی که موجب انزجار از انبیا شود به هیج وجه و در هیچ وقت از آنان صادر نشود.۱

فیاض معتقد است که پیامبر و امام به همه صفات کمال و اخلاق حمیده، متصف، و از همه نقص‏ها و اخلاق رذیله پیراسته باشد. وی همه اینها را لطف و

1.. فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۷۹.

  • نام منبع :
    منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2072
صفحه از 258
پرینت  ارسال به