بر خدا واجب میداند.۱ فیاض همه معصومان را ولی، و ولی را کسی میداند که رضای پروردگار را بررضای مخلوقات ترجیح میدهد.۲ از این فرازهای دیدگاه وی نیز میتوان برداشت کرد که بسیاری از صفات کمال و اخلاق حمیده و نزاهت از بیشتر صفات نقص و اخلاق رذیله و عیوب و امراض مُنفِّره، جزء افعال ارادی انسان است و فعل و ترک آنها مستند به اراده و اختیار اوست.
از سوی دیگر، ازآنجاکه وی تحلّی به فضایل و تخلّی از رذایل را در معصوم از مقوله لطف میداند، طبق مسلک متکلمان، آن را بر خدای سبحان، واجب میداند و آن را در زمره لطف و توفیق فراهم آمده از سوی خدای سبحان بر میشمارد. فیاض در سرمایه ایمان با اینکه عصمت را غریزه میداند که در بخش دیدگاههای فلسفی وی خواهد آمد؛ اما با این حال، عصمت را لطف به افرادی میداند که تنها با عصمت میتوانند فرامین الهی را محقق سازند۳ و این لطف را بر خدا واجب میداند.
این عبارت فیاض هم نشان میدهد که وی در سرمایه ایمان بین دیدگاههای کلامی و فلسفی خویش جمع کرده است. ازآنجاکه محور دیدگاه متکلمان، این است که عصمت، لطف خدا همراه اراده معصومان است و دیدگاه فلاسفه ـ همانگونه که گذشت ـ حتی اگر قائل به اراده معصومان باشند، به جبر منتهی خواهد شد. به نظر میرسد که جمع بین اختیارکلامی عدلیه و جبر فلسفی، جمع بین نقیضین است. تنها عذری که برای فیاض میتوان در نظر گرفت، این است که یا وی به این جمع نقیضین التفات ندارد و یا به جبر فلسفی باور ندارد.