117
منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)

و نقل در آیه (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ) باطل است.۱

به طور خلاصه، علامه در تعدادی از آثار کلامی خویش، همانند متکلمان بغداد، محور عصمت را لطف دانسته و در تعدادی دیگر، متأثر از استادش ابن‏میثم و فلاسفه، «ملکه و لطف» را در تعریف عصمت دخیل شمرده است. در دسته نخست که وی همسو با متکلمان بغداد، عصمت را لطف قلمداد کرده، طبعاً خداوند در حصول عصمت، دخیل است و این موضوع با اختیار و تلاش معصوم برای اجرای فرامین الهی، قابل جمع است. در دسته دوم از آثارش نیز اگرچه عصمت را ملکه ترک گناه می‏داند، اما اولاً آن را با الطاف الهی قابل جمع می‏داند و ثانیاً وجود این ملکه را مانع از اختیار معصوم در افعال خویش نمی‏داند. شاید بتوان بهره‏برداری علامه از مفهوم ملکه افزون بر مفهوم لطف را به معنای استفاده همزمان از مزایای تقریرهای کلامی و فلسفی دانست؛ نه اینکه بتوان او را به عدول از نظریه‏پردازی کلامی متن‏اندیش خویش یا تذبذب در مبانی علمی متهم ساخت.

فاضل مقداد (م۸۷۶) در برخی آثار کلامی خویش در تعریف عصمت به سراغ آرای متکلمان بغداد رفته است و در برخی دیگر از آنها از محور تعریف فلاسفه برای عصمت، یعنی «ملکه» بهره برده است. وی در آن دسته از نوشته‏های خود که در چارچوب دیدگاه متکلمان بغداد ارائه نظر کرده، عصمت را لطفی دانسته که خداوند برای مکلف انجام می‏دهد؛ به گونه‏ای که وقوع معصیت از او محال می‏گردد؛ زیرا انگیزه او از بین می‏رود و اتفاقی می‏افتد که وی را از انجام معصیت باز می‏دارد با اینکه بر انجام آن توانایی دارد. با توجه به

1.. الحلی، کشف المراد، ص۳۶۵.


منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
116

به اوست (نه اینکه به خدا اسناد یابد یا جبری در آن باشد).۱

آنچه گذشت، عصاره دیدگاه علامه درباره منشأ عصمت در کتاب الفین بود. او به طور کامل و مفصل به ابعاد گوناگون منشأ عصمت به‏ویژه آنچه مربوط به چگونگی اختیار معصوم نسبت به انجام طاعات و ترک گناهان می‏شود، پرداخته و در توضیح این مطلب هیچ‏یک از متکلمان، فلاسفه، عرفا، مفسران و شارحان روایات همانند وی به این موضوع نپرداخته‏اند. شاید بتوان بسیاری از توضیحات ایشان را در این کتاب به عنوان شرح و نظریه‏پردازی در چارچوب آیات و روایات منشأ عصمت جای داد (البته برخی عبارات وی در الفین نشان می‏دهد که دیدگاه ویآگاهانه یا ناخودآگاه متأثر از مبانی کلامی معتزلی و برخی مبانی فلسفی بوده است). به هر روی، عصاره آنچه او بیان کرده به مطالبی بازمی‏گردد که به اجمال در اجوبة المسائل المهنائیه و دیگر آثار خود بیان کرده است. به نظر می‏رسد تبیین تفصیلی دیدگاه او درباره منشأ عصمت از گناه از حوصله این نوشته بیرون است.۲

علامه در کشف المراد با اینکه تعریف عصمت را از دیگر متکلمان نقل کرده، اما خود به تبع خواجه تعریفی برای عصمت ارائه نداده است. وی تنها به شرح دیدگاه خواجه پرداخته که عصمت با قدرت معصوم بر ارتکاب معصیت منافات ندارد، بلکه معصوم بر انجام معصیت قدرت دارد، وگرنه لایق مدح بر «ترک معصیت» و «ثواب» نخواهد بود و ثواب و عقاب درباره‏اش باطل خواهد شد و در نتیجه از مکلف بودن خارج می‏شود و این خروج از تکلیف به اجماع

1.. برای دیدن برخی اشکالات این تعریف، ر.ک: الحلی، الالفین، ص۵۶ (پاورقی).

2.. برای نمونه ر.ک: الحلی، الالفین، ج۱، ص۱۹۴ـ۲۵۶. برای اطلاع بیشتر، ر.ک: اشمیتکه، اندیشه‏های کلامی علامه حلی، ص۱۵۴ ـ ۱۵۵.

  • نام منبع :
    منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3608
صفحه از 258
پرینت  ارسال به