مالکتر است یعنی کفایت کند مرا از نفس اماره به سوء، آنچه را که او بر دفع آن، قویتر است و مرا از شرور آن حفظ کند و این عبارت، اسناد عصمت به خدای تعالی است.۱
برداشت ابنمیثم این است که امام علیه السّلام در این عبارت، توفیق اعطاشده از سوی خدای سبحان به خود را که مصونیت وی از گناه را در پی دارد، به خدای سبحان نسبت میدهد. آشکار است که این عبارت با جهد و تلاش امام علیه السّلام برای ترک گناه و کسب ملکه، از منظر ابنمیثم منافاتی ندارد.۲ جستوجو در آیات و روایات، نشانهای از «لزوم یا وجود ملکه عصمت و تلاش برای کسب آن» را نشان نمیدهد؛ بلکه حاصل کاوش در این متون، دو چیز است: ۱. مجموعهای از امدادهای الهی برای معصوم، و ۲. تلاش کامل وی برای انجام فرامین الهی.
علامه حلی(م۷۲۶ ق) در همه آثار خویش که به عصمت پرداخته، «لطف» را در تعریف عصمت دخیل دانسته است. توضیح، اینکه وی در بیشتر این آثار، لطف را محور تعریف عصمت دانسته؛ اما در برخی کتابهایش افزون بر لطف، «ملکه» را نیز در حصول عصمت شرکت داده است. بنابراین در اینجا مطالب هر یک از این دو دسته آورده خواهد شد:
الف - تعریف عصمت بر محور لطف: علامه در بیشتر آثار در تعریف عصمت، به اصطلاح منطقدانان، جنس عصمت را لطف دانسته و سپس فصلهایی برای آن ذکر کرده است. تعریف عصمت در این دسته از آثار چنین است: «عصمت، لطفی است که خدا آن را برای مکلف انجام میدهد به گونهای که