105
منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)

بیان کرده است.۱ وی در رسالة فی العقیدة۲ نیز درباره عصمت سخن گفته، اما منشأ آن را بررسی نکرده است.۳

ابن‏میثم بحرانی (م۶۷۹ق) در آثار متعدد کلامی و شرح حدیثی خود به عصمت و منشأ آن پرداخته و برخی از ابعاد منشأ عصمت را تبیین کرده است. به طور خلاصه، ابن‏میثم دیدگاه‏های خود را در آثار کلامی خود در دو محور «تعریف عصمت» و «ویژگی‏های معصوم» و در شرح احادیث در ذیل حدیث‏هایی که به ویژگی‏های معصوم پرداخته‏اند ارائه کرده است.

وی در بیان صفات بایسته پیامبر در کتاب قواعد المرام فی علم الکلام عصمت را این‏گونه تعریف کرده است: «عصمت، صفتی برای انسان است که به سبب آن، از انجام گناهان خودداری می‏کند و بدون آن از انجام آن، امتناع نمی‏ورزد». وی سپس می‏افزاید: «نزد ما پیامبر از کبائر و صغائر عمداً و سهواً از هنگام طفولیت تا آخر عمر، معصوم است».۴

از این تعریف، با نظر ابتدایی فهمیده می‏شود که عصمت، صفت انسان و منسوب به اوست و خدا در تحقق آن دخالتی ندارد، اما از عبارات بعدی وی دانسته می‏شود که او عصمت را از سوی خدا می‏داند و خدا را نیز در حصول آن، دخیل می‏بیند.۵ همچنین از این تعریف دانسته می‏شود که امتناع و عدم امتناع، فعل انسان است و با اختیار و اراده او رخ می‏دهد.

1.. ر.ک: محقق حلی، المسلک فی أصول الدین، ص۱۵۴ - ۱۶۰.

2.. ظاهراً این رساله و «رساله ماتعیة»، یک تألیف است و نوشته‏های جداگانه نیستند. رساله ماتعیه، همراه المسلک فی اصول الدین به چاپ رسیده است.

3.. ر.ک: محقق حلی، چهار رساله اعتقادی، ص۶۷.

4.. ابن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۵.

5.. همان، ص۱۲۵ـ۱۲۷.


منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
104

عصمت با قدرت، مطلبی است که خواجه در همه جا بر آن تصریح کرده و مورد اجماع متکلمان امامیه است.

به طور خلاصه، خواجه در آثار متعدد کلامی خویش، به طور کلی دو خط مشی را دنبال کرده است. در برخی از آنها همانند متکلمان بغداد، محور عصمت را لطف دانسته و در برخی دیگر، بر امتناع وقوع معصیت و حتی امتناع اراده معصیت از سوی معصوم تأکید دارد؛ اما در اینکه منشأ عصمت را اراده معصوم و ملکه بداند یا صارفی که از مقوله لطف است، تا حدی مردد به نظر می‏رسد.

ممکن است این تردید از آن ‎رو باشد که خواجه از سویی متکلم و میراث‏بر متکلمان بغداد است و از سوی دیگر، مسلط به میراث فلسفی است؛ ازاین‎رو نمی‏تواند از مزایای هیچ‏یک چشم‏پوشی کند. شاید گزافه نباشد اگر بگوییم که خواجه، در این دوره، نه می‏تواند از سنت کلامی متکلمان ارشد امامیه بغداد، سر باز زند و نه می‏تواند آنچه را از فلاسفه پیشین آموخته نادیده بگیرد.

ازاین‎رو در پاره‏ای از موارد؛ لحن عبارات ایشان به گونه‏ای است که تردید از آن استشمام می‏شود. به عبارت دیگر، متکلمی با عظمت خواجه، نه می‏تواند پیوسته در آشیانه سنتی خود، وفادار به مبانی کلامی مدرسه بغداد بماند و نه اینکه این بحث‏ها به سرحدی از بلوغ رسیده که مانند فاضل مقداد، به تلفیق مبانی کلامی و فلسفی دست یازد و با ارائه نظریه‏ای مرکب از این دو جریان، طرحی نو در اندازد.۱ با این توصیف، بیراه نیست اگر کلام این دوره را در پاره‏ای از مباحث، در حال سیر در دوره گذار بدانیم.

ابوالقاسم جعفر بن حسن حلی مشهور به محقق حلی (م۶۷۶) در المسلک بحث عصمت را مطرح ساخته؛ اما نه تعریفی از آن ارائه داده و نه منشأ آن را

1.. گفتنی است که دیدگاه فاضل مقداد به تفصیل در صفحات آتی خواهد آمد.

  • نام منبع :
    منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6248
صفحه از 258
پرینت  ارسال به