103
منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)

شکل‏گیری آن. احتمال دیگر این است که این کتاب، تلخیص و نقد دیدگاه فخر رازی است، نه محل عرضه دیدگاه‏های خود خواجه؛ هرچند در بسیاری موارد، نظر خواجه از عباراتش در تلخیص المحصل قابل فهم و برداشت است.

مطلب دوم، این است که وی این دو تعریف را بهتر از تعریفی می‏داند که فخر رازی و دیگران برای عصمت آورده‏اند؛ زیرا آن تعاریف از سویی دارای اشکالاتی است مانند اینکه جامع افراد و مانع اغیار نیست و از سوی دیگر، قائل‏شدن به بعضی از آنها، مستلزم عدول از مبانی معتزله و حکماست و خواجه نیک می‏داند که متکلم یا فیلسوف نباید برای عصمت تعریفی ارائه دهد که با مبانی وی ناسازگار است.

مطلب سوم این است که وی در تعریفی که از معتزله نقل می‏کند، بر قدرت معصوم در افعال خویش انگشت می‏نهد؛ اما تعریفی که وی از حکما نقل می‏کند، حاوی این نکته نیست. شاید بتوان وجود این نکته در تعریف معتزله را چنین توجیه کرد که آنان پیوسته بر اختیار معصومان و همه مکلفان تأکید دارند و تکلیف بدون قدرت را قبیح می‏شمارند؛ اما فیلسوفان، حتی اگر به اختیار معصوم در افعال خویش قائل شوند، ازآنجاکه عصمت را ملکه می‏دانند و طبق مبانی آنان، هر معلولی مانند افعال معصوم، با وجود علت تامه خود (که ملکه همراه دیگر شرایط است) حاصل خواهد شد و گزیر و گریزی از آن ندارد. ازاین‏رو اگر کسی بخواهد فیلسوفان را به وفاداری از مبانی خودشان مجبور کند، می‏تواند آنان را معتقد به مجبور بودن معصومان در افعال خویش بداند.

البته بر اساس تتبع نگارنده، فیلسوفی پیدا نشد که معصومان را در افعال خویش مجبور بپندارد. خواجه در تجرید الاعتقاد عصمت را تعریف نکرده و تنها به این بسنده کرده که عصمت با قدرت منافات ندارد.۱ عدم منافات

1.. طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲.


منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
102

این عدم ترجیح، یا ازآن‎روست که منشأ عصمت برایش آشکار نبوده و یا اینکه اصلاً این موضوع که امتناع وقوعی گناهان به چه چیزی منتسب گردد برای وی اهمیتی نداشته و تنها اصلِ امتناع وقوعی گناهان از سوی معصوم با حفظ اراده وی در ترک گناهان برای ایشان، مهم و دارای اثر بوده است. نکته بسیار مهم دیگر در این تعریف آن است که خواجه نمی‏گوید که معصوم گناه نمی‏کند، بلکه قائل است که اراده انجام گناه هم ندارد. از این عبارت فهمیده می‏شود که بر اساس دیدگاه خواجه، معصوم افزون بر عصمت عملی از گناهان، در اندیشه هم معصوم است و فکر انجام گناه هم نخواهد کرد.

در عبارت وی قید «مطلقاً» وجود دارد که نشان می‏دهد معصوم در هیچ حال و در هیچ زمان و در هیچ شرایطی، اراده گناه نخواهد کرد تا چه رسد که مرتکب آن گردد. دقت در آیات و روایات هم بیان‏کننده آن است که معصوم در عمل و حتی در اندیشه در هیچ شرایطی مرتکب گناهان نخواهد شد. خواجه در تلخیص المحصل، پس از نقد آنچه فخر رازی در تعریف عصمت از دیگران آورده، بر این باور است که بهتر است عصمت به یکی از دو عبارت زیر تعریف شود. این دو تعریف، یکی از معتزله و دیگری از حکماست.

تعریف معتزله چنین است: خداوند درباره صاحب عصمت، لطفی دارد که با وجود آن، وی انگیزه‏ای برای ترک طاعت و ارتکاب معصیت ندارد با اینکه قدرت بر انجام این کارها دارد. تعریف حکما عبارت است از اینکه عصمت ملکه‏ای است که با وجود آن، گناهان از صاحب عصمت صادر نمی‏شود. در توضیح این عبارت خواجه، چند مطلب، مهم به نظر می‏رسد:

نخست اینکه وی هیچ‏یک از این دو تعریف را ترجیح نمی‏دهد؛ شاید ازآن‎رو که اصل امتناع وقوع معاصی از معصومان برایش مهم است و نه مسیر

  • نام منبع :
    منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 6249
صفحه از 258
پرینت  ارسال به