ٱلشَّرُّ كَانَ ئَوسًا). این دو حالت از روحیات قدیمی و متفاوت بشر هستند که در این آیات از این شخصیت بشر پردهبرداری میکند و کنه ذات او را نشان میدهد.
قرآن حتی افراد را هنگام رسیدن «شر» و سختی در امرار معاش، به دو دسته تقسیم میکند: (وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ كَانَ ئَوسًا) و گروه دیگر (وَ إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ). برخی (فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ) را ذو دعای کثیر معنا کردهاند.۱
برخی۲ مفسران درباره واژه «شر» در آیه (وَ إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ)۳ گفتهاند: مراد از انسان، کافر میباشد و معتقدند چون کافر به قیامت اعتقاد ندارد، معتقد به عوض مشقات نیست؛ لذا ابتلا را شر میداند، حال آنکه همین بلایا برای مؤمن خیر و نیکی تلقی میگردد. اما با توجه به تقابل واژه «انعمنا» با واژه «شر» و با التفات به اینکه واژه انعمنا را به فراخی و وسعت معنا کردهاند،۴ استفاده میشود که مراد از شر در اینجا تنگی و سختی امرار معاش بوده و این سختی میتواند برای مؤمن یا کافر پیش آید. ازاینروی میگوییم اجباری نیست برای توجیه واژه شر مراد از انسان را کافر بدانیم و آیه را برخلاف ظاهرش معنا کنیم. بهعلاوه با این توجیه باید واژه شر را به گونهای معنا نمود که از آن خیر تلقی شود؛ زیرا طبق آن ادعا، این بلایا برای مؤمن خیر هستند.
سوره زمر حالت طغیان و سرکشی برخی از انسانها را با تقابل واژگان «ضر» و «نعمة» اینگونه بیان میدارد: (فَإِذَا مَسَّ ٱلْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُعَلَىٰ عِلْمٍ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ؛ هنگامی که به انسان زیانی میرسد، ما را برای حل مشکل خویش میخواند و سپس