اهمیتی به آنان نمیدهد و در دعوت آنان اصرار نمیکند و خود را به سختی نمیاندازد. حتی اگر پس از آن نومیدی بار دیگر نیز دعوتشان نمود، حتماً غرض دیگری همچون اتمام حجت دارد.
از این منظر میگوییم خداوند در این آیه در مقام تسلی خاطر نوح علیه السّلام است؛ چون در این کلام اشارهای به لحظه قضاء و حکم جدایی بین آن حضرت و قومش دارد. خداوند پیامبر خویش را متذکر این مطلب مینماید تا قلب شریف آن حضرت از تأثر و اندوهی که از دیدن اعمال کفار و رفتارشان با وی و با مؤمنین و از یادآوری خاطرههای چندین ساله از آزار و اذیت کفار آکنده گشته، سبکبار سازد.
هنگامی که در برابر استدلال منطقی و سخنان دلسوزانه، جحود و عناد ورزیده میشود و وقتی کفر به جای ایمان اتخاذ میگردد، جای غم و اندوه برای مردان صالح باقی میماند. هر اندازه دلسوزی و ترحم بیشتر باشد، میزان این اندوه نیز بیشتر میشود؛ تا آنجا که خداوند به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: (لَعݧَلَّكَ باٰخِعٌ نَڡݧݐݧݨْسݨݧَݡكَ اَݢݢلݧّاݦݦݩݩٰ یَكُونُوا مݦُؤݨْمِنٖینَ؛ پس شاید تو میخواهی به دنبال آنها اگر به این سخن ایمان نیاورند از شدت اندوه خود را هلاک کنی).۱ از این رهگذر در معنای واژه «تَبْتَئِس» به طور التزام معنای مشقت نیز لحاظ میگردد. این واژه نیز یکی از واژگان جانشین شر به شمار میآید.
به همین شکل در جریان حضرت یوسف علیه السّلام و برادرش بنیامین میفرماید: (وَلݠَمݩّاٰ دَخَلُوا عَلٰى یݧُوسُفَ ءاٰوݧٰٓى اِلَیݧْهِ اَخاٰهُ قاٰلَ اِنّٖیٓ اَنَا اَخُوكَ فَلاٰ تَبݧْٮݧݩݑَىݧݩݧݘݫِسْ بِماٰ كاٰںݧݧݐُوا یَعݧْمݩݧَلُونَ؛ و چون بر یوسف وارد شدند، وی برادرش را در نزد خود جای داد (و به او) گفت: همانا من برادر تو هستم، پس در مقابل آنچه انجام میدادند، اندوه مخور).۲