آلام استحقاقی، به آن دسته از رنجها گفته میشود که فرد رنجور به نحوی خود دلیل پیدایش آن رنج بوده و خویش موجب پیدایش دشواری در زندگی خود میگردد. این در حالی است که منشأ آلام ابتدایی، خود فرد رنجدیده نیست بلکه خالق حکیم بنا بر مصالحی انسان را درگیر مشقاتی ساخته، او را در کوره حوادث آبدیده مینماید.
ازآنجاکه منشأ آلام استحقاقی فرد رنجدیده است، این دسته از آلام حوزه الهیات را میدان تاخت و تاز شبهات قرار نمیدهد و انگیزهای برای پاسخگویی به علت وجودی آنها یافت نمیشود، فردی که با دست خویش به چشم خویشتن آسیب میزند، البته باید عمری نابینایی را تحمل کند و نباید کسی جز خویش را ملامت نماید؛ اما خسارات برجایمانده از سیل و طوفان، زلزله و سونامی، حتی برخی از امراض و فقرها که فرد مشقتدیده دلیل پیدایش آنها نیست، مدام ذهن حقیقتجو و خداپرست انسانها را درگیر انواع شبهات میکند و اندیشمندان دینی را به یافتن راهحلی مناسب وامیدارد.
برخی اندیشمندان غربی در مواجهه با شبهه شرور، موضعی منفعلانه اتخاذ کردهاند. از طرفی شرور عالم نگاه آنان را به خود معطوف داشته و از سوی دیگر وجود خدای قادر عالم سبحان را نادیده نمیانگارند. لذا برخی از ایشان قدرت خداوند را محدود دانسته، قدرت مطلقه برای خدای عالمیان قائل نیستند.۱
برخی دیگر، اعتقادات دینی را به دلیل وجود شرور در عالم کنار گذاشتهاند. گویا نتوانستهاند بین دشواریهای موجود در عالم و وجود خداوند قادر، عالم و خیرخواه هماهنگی و توازن لازم را برقرار سازند. یوجین بورویس۲ (- ۱۹۲۴)