حتی اثبات وجود خداوند را مورد هجمه شبهات قرار میدهد، همواره این مسئله مورد توجه خاص اندیشمندان حوزه دینپژوهی بوده است. پاسخهای ارائهشده برای این مسئله، به رویکردهای اندیشمندان بستگی دارد. به عبارتی مبنای این پاسخها ارتباط به نوع نگرش هر کدام از دینپژوهان به مسئله دشواریها دارد. در فلسفه معمولاً سختیها شر تلقی میشوند؛ لذا پاسخهای مطرحشده نیز در فضای مسئله شرور مطرح میگردند، اما متکلمان علیرغم اعتقاد به وجود سختیها، بین دشواری و شر تفاوت قائل شدهاند و هر مشقتی را شر نمیدانند.
دشواریها در رویکرد کلامی «شر» تلقی نمیشود، بلکه تحت عنوان آلام ذکر میگردند. این تنها اختلافی لفظی نیست، بلکه تفاوت رویکرد و اختلاف نگرش از یک پدیده است. در نگاه متکلمان علیرغم نگاه وجودی به رنجها، فلسفه وجودی آنها را همواره همراه با مصلحتی خاص میدانند. متکلمان مشقات را در مسیر انسانسازی ضروری میدانند و از این رهگذر است که رنج در مباحث کلامی، با شر یکی دانسته نمیشود، بلکه از آن به عنوان «آلام» یاد میگردد.
متکلمان سختیها، دردها، نقصها و فشارهای زندگی را «امری سلبی» معنا نمیکنند و وجود انواع مشقات را در نظام هستی امری وجودی میانگارند. بهعلاوه مشقت از نگاه یک متکلم، رنجی است که بر بشر وارد شده تا منشأ خیرات بسیاری در زندگی دنیوی و اخروی فرد رنجدیده گردد. ازآنجاکه «رنج» در این نگاه پیوندی تنگاتنگ با سعادت بشر دارد، وجود آن دارای ارزش فوقالعاده است؛ لذا با این رویکرد حتی تحمل درد نیز بر بشر سهل میگردد.
متکلمان مسلمان با انگیزه پاسخگویی به شبهات وارده در حوزه خداشناسی، نخست آلام را به دو بخش اساسی «ابتدایی» و «استحقاقی» تقسیم مینمایند.