معناشناسی دارند و معناشناس با مراجعه به تمام متون کار معناشناسی را پیش ببرد. ایزوتسو در کتاب مفهوم ایمان در کلام اسلامی چندین متن کلامی را از نحلههای گوناگون انتخاب کرده و با روش در زمانی ایمان را تحلیل معناشناختی کرده است.
متون تبیینی در معناشناسی همزمانی همواره نمیتواند موضوع معناشناسی قرار گیرد؛ زیرا هر متنی در مقابل معنای خود قرار گرفته، میان جهانبینی آن متن و خود متن همپوشانی و تناظر ویژهای وجود دارد. در معناشناسی همزمانی فرض بر این است که یک متن بهصورت کامل شکل گرفته و حاکی از معنای خاصی است که نمیتوان با استفاده از متون دیگر معنایی بر جهانبینی آن افزود. این به معنای نفی ارتباط روایات با جهانبینی قرآنی نیست؛ زیرا میتوان متون روایی را در جهانبینی قرآن سهیم دانست.
متون همسان در کنار هم نقشآفرینی میکنند و با هم فرهنگ جامعی را ارائه میدهند. در جهانبینی جامع، هر متنی نقش ویژهای بر عهده دارد و حاکی از معنایی خاص است. در این سطح از معناشناسی، متون در یک سطح قرار نمیگیرند و باید آنها را درجهبندی کرد. قرآن در کنار روایات، جهانبینی جامعی شکل میدهد و جهانبینی الهی را به وجود میآورد. بخشی از جهانبینی در زبان قرآن و بخشی دیگر در لسان روایات آمده است. در فرهنگ اسلامی قرآن کانون مفاهیم دینی است و فرهنگ اسلامی مبتنی بر آن است.
به بیان دیگر، در معناشناسی جهانبینی اسلامی، قرآن محوریت دارد و روایات نقش فرعی ایفا میکنند. همچنین محور بودن قرآن به معنای بیتوجهی به روایات معصومین نیست؛ زیرا در برخی موارد بدون مراجعه به روایات، معناشناسی آیات به طور کامل صورت نمیپذیرد. برای مثال، واژهٔ فطرت در آیهٔ شریفهٔ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها)۱ را بدون در نظر گرفتن روایات،