تسلط بر حوزه معرفتشناسی بسیار راهگشاست. این امر به طور قابل ملاحظهای در موفقیت طرح تأثیرگذار خواهد بود. در این صورت محقق میتواند مشکلات و مسائل مربوط به این حوزه را بهتر فهم و بیان کند. ولی نکته مهمی که همواره باید مدّ نظر معناشناس باشد، تحمیل نکردن جهانبینیهای رقیب نظیر جهانبینی فلسفی، کلامی بر جهانبینی قرآن است. در صورتی که میدان معنایی را بهعنوان روش پژوهشی خود انتخاب کردهایم، مجاز نیستیم، تأویلات دیگر را بر تحقیق حاکم کنیم.
نسبی بودن معنای قرآن
نسبی بودن معنای واژه در قرآن، به معنای نسبی بودن فهم قرآن نیست، بلکه بر عکس، نظریه میدانهای معنایی ما را به سمت نوعی ثبات فهم از قرآن میکشاند که معنای آن اتفاقاً استقلال معنایی قرآن است.
زمانی که این نظریه از نسبی بودن معنا سخن میگوید، نسبی بودن را به کاربردهای زبان در خود متن زبانی منحصر میسازد و معنا را با بیرون از متن نمیسنجد؛ برای نمونه، در صورتی که قصد داشته باشیم معنای صلاة، زکات، ایمان، کفر یا عقل را در قرآن بشناسیم ضرورتاً باید به خود بافت قرآنی مراجعه کنیم و نه بیرون قرآن. بر این اساس معنا نسبت به قرآن ثابت میشود و اصالت پیدا میکند؛ بهگونهای که قرآن میتواند ادعا کند برای نظام واژگانی خود از یک معنای کاملاً مستقل و ثابتی برخوردار است.
جایگاه روایات در معناشناسی قرآن
متون تبیینی و تأسیسی در صورت همسان و همسو بودن بهعنوان یک متن واحد قابلیت